لاریجانی رفت اما … – رویداد برتر

به گزارش رویداد برتر ، ع اخبار آنلاین رسول جعفریان ، کشیش و مورخ گفت: “دوازده سال پیش ، ابتدا لاریجانی برای شروع مجلس به قمبا آمد.” پیش از آن دو بار یا سه بار با مرحوم صادق آئینه‌وند و مرحوم سید جعفر شهیدی در چند فیلم در صدا آزادی ملاقات کردم. بعد از آن با هم در تماس نبودیم.

وقتی قمبا وارد شد ، دوستم ، آقای معراجی و یکی دیگر از دوستان ، آقای جعفری ، تلاش کردند تا راه را برای فعالیتهای خود آماده کنند. کارها خوب پیش رفت و وی برای سه دوره متوالی به مجلس و ریاست جمهوری انتخاب شد.

در دور اول نیز در کتابخانه مجلس بودم و با حمایت او توانستم کار را تا حدودی انجام دهم. او به هر معنی کلمه اعتماد به نفس و پشتیبان داشت.

در طی این دوازده سال ، او مرتباً با قم تماس می گرفت. بیشتر اوقات ما یک ساعت در خانه پدرشان با حضور سایر دوستان صحبت می کردیم و می توانستیم او را گوش دهیم. در طی این سالها ، در مناطق مختلف زندگی با افراد ارتباط مستقیمی برقرار بود. درست مثل تقلیدگران و دانشمندان عالی.

وی همچنین با سی یا چهل دانش آموز برجسته جلسات مرتب برگزار می کرد ، به سخنان آنها گوش می داد و از اوضاع برای آنها خبر می داد. بدون شک هیچ مقام دولتی در این سطح چنین رابطه ای با قم نداشته و همچنان به این کار ادامه می دهد.

من در آن سالها هیچ چیز عادی از آنها ندیده ام. فداکاری آنها به همان اندازه نسبت به یک مرد مذهبی آشکار بود و برای من هیچ نشانه ای از آن وجود نداشت. من می دانم که مردم سیاسی همیشه به هزار و یک دلیل مورد تمسخر قرار می گیرند ، عمدتا به دلیل فشار بر مردم ، اما من هیچ اشتباهی در مورد شخص او ندیده ام که فراتر از عزت یک مرد متدین و اخلاقی باشد. .

روابط او با دانشمندان این شهر از جناح های مختلف شکل گرفت ، از طرف دیگر ، من همیشه تواضع در رفتار آنها می دیدم. وی اوضاع کشور را با آرامش و بدون مشکل به ویژه با توجه به مسائل اقتصادی برای آنها توضیح داد. او هرگز در کار آنها دخالت نکرد و سعی در انجام هیچ کاری نکرد ، چیزی به دانشمندان نداد.

در سالهای اخیر ، حساسیت آن به اقتصاد بسیار بیشتر شده است و در اکثر فعالیتهای اقتصادی که در قم اتفاق می افتد ، فعالانه شرکت کرده و سعی کرده است چرخه اقتصادی شهر را آغاز کند. وی فهمید که مشکل کشور این چرخه تولید بد است و باید این مشکل برطرف شود.

نکته دیگر این بود که وی هرگز زیاد درباره دین و دینداری صحبت نکرد ، کاملاً تقلید بود و مانند رئیس دولت سابق نبود که خود را در همه امور از جمله دین دانا دانسته و سخنان بزرگی اما غیر معقول بیان می کرد. گفت دینداری او عاقلانه و خیال پرداز و پیامبر و چیزهایی از این دست نبود. از این گذشته ، او دانشجو و استاد فلسفه بود ، کتابهای زیادی را خریداری و خواند و اخیراً بیش از 2،000 کتاب به کتابخانه مرکزی دانشگاه تهران اهدا کرد.

قمبا در طول سفرهای کوتاه خود کاملاً درگیر حل مشکلات شهر و افراد بود ، اما آیا او بی فایده بود یا درگیر مداخلات اساساً غیرمعمول بود ، تا آنجا که من می دانم هیچ کس حرفی برای گفتن ندارد و اگر چنین باشد. دشمنان قسم خورده قمب ، به نام دین و انقلاب ، هرگز نتوانستند این حرف را بزنند. البته دفتر آنها به فقرا و نیازمندان و همچنین نیازمندان کمک می کرد.

در این دوازده سال ، شهر قم تغییر یافت و هنگامی که وی سعی کرد آقای سقاییان نژاد را به عنوان شهردار به قم بیاورد ، قم ثروتمندتر شد. در همان زمان ، او سخنرانی صادقانه ای داشت و به موقعیت خود خیانت نکرد.

من بسیار خوشحال شدم که پریش رسما در مصاحبه ای در کانال گفت که یکی از بدترین روزهای زندگی وی در مورد مرگ هاشمی است. چوب چوب هاشمی و روحانی را خورد. در حالی که او اساساً به فکر منافع کشور بود و هیچ ارتباطی با مردم نداشت. با این حال ، برای حفظ کشور ، وی از بورژام دفاع کرد ، اگرچه می توانست برای حفظ محبوبیت خود در بین انقلابیون ، کار دیگری انجام دهد.

او همواره از محققان و دانشمندان آموزش دیده در قم و همچنین محققان و تقلیدگران حمایت می شد ، اما بسیاری از دانشمندان جوان تحت تأثیر جریانهای شناخته شده با وی بدرفتاری می کردند. بدترین وضعیت چند سال پیش در حرم امام معصومه بود که کفش و آنلاین و موم بر روی او انداخت. لاریجانی این داستان را با حوصله و ظلم به تصویب رساند و هیچ کس از او مراقبت نکرد.

هیچکس بی عیب نیست؛ به خصوص آن سیاستمداران که در وسعت عمق قرار دارند ، اما وقتی زمان وجود دارد که دیگر کاری نتوانیم انجام دهیم ، نیاز به مقایسه داریم و در این مقایسه ، علی لاریجانی بدون شک خردمندترین ، فقیرترین ، قویترین و مهمترین افراد است. او با احترام به سنن دینی و عرفی جامعه ، ایران را دوست داشت و سعی در تبلیغ آن داشت.

ممکن است برخی از آنها بپرسند که چرا من امروز وقتی لاریجانی می روم ، این متن را می نویسم ، اما او با توجه به اتهامات بی اساس که برخی افراد از راه دور و در برابر هرکدام از همراهان خود ساخته اند ، بر اساس روش های سیاسی خود و دانستن اینکه من نزدیک او هستم ، بنده خدا هستم ، اعتراف می خواهم. برای اطمینان از خدمت به کشور ، او همیشه در مقابل افراط گرایان ایستاد و با حمایت از بورژام ، کشور را از پرتگاه نجات داد. امروزه ، من دیده ام که او حداقل چهار تشکر تقلید بگوید ، و این نشان sign روابط من است.

… من از شما خواستم که کنار بروید و به دانشگاه برگردید. “امیدوارم این فرصت اتفاق بیفتد و ما آن را در یک استاد مشاهده کنیم.”

پیام تمام شد