ناداستان دانشگاه تهران – رویداد برتر

ناداستان دانشگاه تهران - ایسنا

داستان ها و افسانه های تحریف شده زیادی در مورد این دانشگاه مادر و شکل اسطوره ای آن وجود دارد. یک افسانه از این دست داستان تأسیس دانشگاه تهران است که به تلاش های دکتر محمود حسابی اختصاص دارد. واقعیت این است که در شکل گیری مجتمع بزرگی به نام دانشگاه تهران نقش اساسی نداشته و تاریخچه ساخت این دانشگاه سالها پیش از 6 فوریه 1963 به پیشنهاد یکی از اعضای شورای ملی ثبت شده است.

به گزارش رویداد برتر ، این روزنامه همشهری وی نوشت: “امروز بعد از ظهر حضرتعالی همایون شاهی از اتاق افتتاح دانشگاه تهران در جلالیه بازدید کرد.” علاوه بر نصب پلاک تاریخی در ساختمان دانشگاه که در دانشکده حقوق ، پزشکی و ادبیات بسیار مشهور شد. “

این خبر در تاریخ 6 فوریه 1963 یک روزنامه اطلاعات بود. روزی که دانشگاه تهران به عنوان دانشگاه اصلی ایران در جلالیه جنوبی به طور رسمی افتاد.

به گفته این روزنامه نگار ، در تاریخ 6 فوریه 1963 در مراسمی که در اتاق کالبد شکافی دانشگاه تهران در ضلع شمالی پردیس دانشگاه با حضور رضا شاه برگزار شد ، برنامه دانشگاه و محل استقرار ساختمانهای آن مشخص شد. به گفته روزنامه اتلت ، کالبدشکافی دانشگاه تهران در قسمت شمالی دانشگاه ، در محله آب کرج ساخته شده است و این آخرین قسمت از دانشگاه است.

یک لوح طلا باید در زیر زمین دانشگاه تهران دفن شود. اما روز قبل از مراسم ، رضا شاه از علی اصغر خان حکمت ، وزیر آموزش و پرورش و پیمانکار عمومی دانشگاه خواست تا یک صفحه فلزی بسازند. او دفن کردن یک صفحه طلا از این وزن را اقتصادی ندانست و معتقد بود که این یک هزینه اضافی است.

حکمت در خاطرات خود ادعا می کند که وی یک برگه برنز را با این متن با قلم نستعلیق تهیه کرده و آن را به شاه در روز دانشگاه داده است تا در نقطه صفر دانشگاه جایی که وی در دانشکده پزشکی ثبت نام کرده است دفن شود. به گزارش حکمت ، این لوح می گوید: “در زمان سلطنت پارس شاه پهلوی از ایران ، رهبر سلسله پهلوی ، ساختمان دانشگاه تهران به دستور وی آغاز شد و این کتیبه در قلب سنگ به عنوان یک بنای تاریخی قرار داده شده است. بهمن 1313.”

روزنامه ها قبل از این مراسم نوشتند که قبل از افتتاح دانشگاه ، باران شدید و برف در تهران ریزش کرده است و به نظر می رسد که این مراسم لغو می شود ، اما رضا شاه اعلام کرد که اگر سنگ از آسمان بیاید ، این مراسم برگزار می شود. بهمن صبح روز پانزدهم نه تنها خورشید بلکه زمین خشک شد.

اما ساخت دانشگاه ایران کجا رفت؟ این سؤال توسط بسیاری از کسانی که در طول 86 سال گذشته در این دانشگاه بوده اند ، پرسیده شده است. وانت دانشگاه دقیقاً در شمالی ترین قسمت اصلی دانشگاه ، یعنی خیابان پورسینا ، به جای صندلی دانشکده پزشکی دانشگاه تهران افتاد و لوح ساختمان دانشگاه نیز به خاک سپرده شد.
براساس اسناد تاریخی ، کالبد شکافی و لابی گروه پزشکی دانشگاه تهران قدیمی ترین بخش یک دانشگاه مدرن ایران است و قدمت آن به سال 87 در آستانه 1400 باز می گردد. 87 سال که تاریخ کامل و کامل برای آن هنوز نوشته نشده است. این مراسم البته مراسم نامگذاری و آغاز ساختمان دانشگاه بود و افتتاح رسمی دانشگاه یک ماه و چند روز بعد ، در 15 مارس سال جاری برگزار شد.

قبل از اینکه بخواهیم داستان اصلی دانشگاه تهران را بگوییم ، نباید فراموش کنیم که بسیاری از داستان ها و روایت های تحریف شده و اشکال اسطوره ای در اطراف دانشگاه مادر وجود دارد. یک افسانه از این دست داستان تأسیس دانشگاه تهران است که به تلاش های دکتر محمود حسابی اختصاص دارد.

واقعیت این است که در شکل گیری مجتمع بزرگی به نام دانشگاه تهران نقش اساسی نداشته و تاریخچه ساخت این دانشگاه سالها پیش از 6 فوریه 1963 به پیشنهاد یکی از اعضای شورای ملی ثبت شده است.

دکتر اسماعیل سنگ ، عضو ساری و تنکابن در مجلس ششم ، که ابتدا ایده راه اندازی دانشگاه ملی را در قالب دانشگاه های غربی مطرح کرد و از وزیر وقت آموزش و پرورش خواست تا به آن توجه کند. این سؤال برای دوستداران دکتر محمود حسابی متأسفانه از بین رفته است. دکتر سنگ که اکنون به نام خیابان تهران است ، در سال 1305 نامه‌ای به سید محمد تدایون ، وزیر آموزش و پرورش نوشت ، که در آن از تأسیس دانشگاه و اهمیت آن صحبت کرده و از وی خواست که نظر خود را در مورد دانشگاه اعلام کند. به نظر می رسد وی می خواست به سؤالی که عباس میرزا برای اولین بار از او خواسته بود پاسخ دهد و امیرکبیر در پاسخ به آن سؤال آکادمی هنر را تأسیس کرد. اما نزدیک به 80 سال از ساخت فرهنگستان هنر می گذرد و این مرکز علمی پاسخگوی نیاز جامعه ایران نیست.

دکتر اسماعیل سانگ از وزارت آموزش و پرورش خواست تا برای تأمین یک دانشگاه بزرگ برای تأمین نیازهای علمی کشور قدم بردارد. در پاسخ ، تادایون نوشت: “من به دانشگاه بسیار علاقه مندم که می توانیم از آن به عنوان دارول اولوم استفاده کنیم و تجهیزات و مقدمات آن را آماده می کنم.” به نظر من در یک فضای بزرگ از 80،000 تا 100،000 متر مربع ، بنایی ساخته می شود که بخش علوم و فناوری در آن آورده شده است. ایجاد شده. “

هنگامی که تدایون این نامه را از طریق عبدالحسین خان تیمورتاش ، وزیر دادگستری و البته مشاور اصلی ، برنامه دانشگاه منتشر کرد ، به گوش شاه رسید. رضا شاه ، که اخیراً به قدرت رسیده است ، این پیشنهاد را پذیرفت و از تادایون خواست تا ایده دانشگاه را بهتر توضیح دهد.

تدایون همچنین در مورد ایده ساخت دانشگاه در پایتخت با تیمور و شاه گفتگو کرد و مساحتی از 80000 تا 100000 متر را در بردارد. شازا رضا که از این ایده راضی بود ، از دکتر عیسی صدیق عالم خواست که به اروپا برود ، در دانشگاه بنویسد و طرح کلی دانشگاه را با مطالعه وضعیت دانشگاه در این کشورها ارائه دهد. در حالی که دکتر صدیق علم به تحقیق خود ادامه داد ، دانشگاه معلمان و همچنین کالج معلمان و معلمان نیز در تهران شروع به کار کردند. دانشکده حقوق و سیاست دهخدا به رهبری دهخدا در لاله زار فعالیت داشت و دانشکده پزشکی خیابان شاه آباد فعالیت داشت.

با بازگشت دکتر صدیق علم و تهیه برنامه دانشگاه در فوریه 1931 ، همزمان با جلسه کابینه ، محمدعلی فروغی شروع به توصیف پیشرفت جدید تهران کرد. علی اصغر حکمت ، که در آن زمان مسئولیت وزارت آموزش و پرورش را برعهده داشت ، بار دیگر مسئله این دانشگاه را مطرح کرد و خاطرنشان کرد: تنها نکته منفی این شهر زیبا فقدان دانشگاه است.

حکمت در خاطرات خود می نویسد: “طی یک شب مطلوب ، در اواخر فوریه 1931 ، جلسه شورای وزیران با حضور شاه در قلعه برگزار شد که هم اکنون در کاخ ملکه پهلاو قرار دارد. آنها درباره تهران و بزرگی ساختمان ها و عمارتهای جدید صحبت کردند. به همین مناسبت به امپراتور. سایر وزرا نیز به ستایش پرداختند. وقتی خدمتگزار نویسنده رو به رو شد ، با حضور وزیر فعال آموزش و پرورش ، خداوند متعال قلب من را تشویق کرد تا اعلام کنم که در شکوفایی و عظمت پایتخت شکی نیست. این شهر هنوز یک ساختمان دانشگاه است. بدون دانشگاه) ، مایه تاسف است که این شهر جدید از این نظر از همه کشورهای بزرگ دنیا عقب مانده است. “پس از اندکی تفکر ، پادشاه گفت:” این کار را انجام دهید! “

این بهانه ای بسیار خوب برای کابینه برای ارائه خرد در جلسه بعدی کابینه بود. “در ابتدای جلسه با حضور شاه ، از وزیر دادگستری ، مرحوم علی اکبر داور خواسته شد تا در بودجه سال آینده برای ساخت مدارس 250 هزار تومان به وزارت آموزش و پرورش بدهند.”

بودجه 250،000 تومانی به وزارت آموزش و پرورش داده شد تا دانشگاه تهران با مناطق مناسب قرار بگیرد. حکمت در مورد انتخاب زمین می نویسد: “من بالاخره باغ جلالیه را از هر جهت مناسب دیدم ، یکی از زمین های ارائه شده در بهجت آباد بود که در آن زمان به قصرها و خانه های اطراف باغ معروف بود.” مهندس آندره گدار ، مهندس وزارت آموزش و پرورش – او این را دوست نداشت و به آنها یادآوری کرد اندازه کوچک و کمیابی. “

انتخاب گدار پیشینه جلالی بود و او این را با خرد گفت. وی در بخش دیگری از خاطرات خود نوشت: مالکان زمین بهجت آباد که از این امر ناامید شده اند ، با وزیر دارایی کار کردند و آن مرحوم را ترغیب کردند تا آن را برای کشورشان سودمندتر کند. یک شب در آوریل همان سال ، هنگامی که جلال آباد پیشنهاد شد ، منصوب شد. قاضی از ترجیح بهجت آباد حمایت کرد و در پایان رأی گیری صورت گرفت و معلوم شد که اکثریت داشتند و من بسیار ناامیدم. در همین حال ، شاه وارد جلسه وزیران شد و پس از مدتی ، طبق معمول ، از نخست وزیر بعدی ، فروغ ، پرسید که چه کاری انجام می دهد. “انتخاب زمین دانشگاه در حدود دو مکان پیشنهادی است: یکی در بهجت آباد و دیگری در جلالیه.” فروغی گفت. لحظه ای فکر کرد ، پادشاه گفت: “باغ شکوه را انتخاب کن”. بهجت‌آباد اصلاً مناسب نیست ، من این مناطق را با اسب سوار کردم و دیدم که “موضوع تمام شده است و من مشغول هستم”.

دلیل اصلی که شاه ، بیات آباد را مناسب نمی داند؛ سطح و ارتفاع جاری شدن سیل زمین نسبت به مناطق اطراف آن بود. سرانجام رضا شاه حرف آخر را زد و گفت: جلالیه را برای دانشگاه انتخاب کنید. این پایان داستان است.

خرید این توطئه ها داستان دیگری است که در دانشگاه تهران وجود دارد و بسیاری معتقدند که این قطعه بزرگ زمین در دانشگاه تهران با قیمت یک تومان در هر متر خریداری شده است. اما واقعیت این است که طبق اسناد رسمی ، آن قسمت از زمین متعلق به حاجیز کاظمی اتحادیه و بخش دیگر به وراث و یتیمان اربابگیو بوده است.

حکمت در خاطرات خود به معاملات زمین اشاره کرده و می نویسد: کاهش یافته است. هنگام امضای سند ، به نماینده وزارت آموزش و پرورش دستور داده شد که سند ویژه لوله کشی نیز در این سند ذکر شود ، در غیر این صورت وی سند را امضا نمی کند. به ناچار صاحب حدود 100000 تومان استفاده و دريافت كرد كه احتمالاً در پول امروز 20 ميليون تومان ارزش داشت و اين قرارداد به امضاء رسيد و زمين ها به وزارت آموزش و پرورش سپرده شد و مسيور گدار هم شروع به برنامه ريزي كرد. “اولین کاری که آنها انجام داده اند نرده هایی در اطراف باغ و زمین است که هنوز روی یک درب فلزی زیبا ایستاده و امیدوارم برای همیشه دوام داشته باشد.”

آنچه از اسناد رسمی و البته از سند رسمی دانشگاه تهران حاصل می شود این است که سرانجام کل زمین دانشگاه تهران به قیمت نود و نهصد و نود و دو گوجه فرنگی و هشت قرآن فروخته شد. این سند ظاهراً در دفتر اسناد رسمی شماره 18 تهیه شده است به شرح زیر: “موضوع معامله قطعه ای از زمین جلالیه در منطقه حسن آباد شماره 3 ، شماره ثبت 3710-33730 است. مساحت معامله دویست و دو هزار و چهار متر مربع شامل شش دانگ است.” قنات جلالیه که در آن زمان بی آب و ویران بود. در وسط زمین نیز بنایی وجود دارد. در شمال با سرزمین های جلالیه و امیرآباد هم مرز است. غرب در مرز سرزمین های جلالیه و جمشیدآباد است. در جنوب خیابان چهل گزی ، هم مرز با شاهپور قرار دارد که همان الاحد new جدید است. مناطق شرق بایز جلالیه محدود است. قیمت نود هزار و نهصد و نود و دو و هشت قرآن است. “ثبت نام معادل یک سند است.”

نکته جالب توجه در این سند این است که خیابان Enghelab امروز همزمان با این تجارت به پایان رسید و در ابتدا قرار بود شاهپور نامیده شود ، اما پس از تکمیل آن به عنوان شاهرضا شناخته شد.

درمورد کلمه دانشگاه ، باید توضیح دهم که در ابتدا در دانشگاه استفاده می شده است. اما آکادمی نام دانشگاه را برای مجموعه واحدهای آموزشی مستقل انتخاب کرد و هر واحد را پس از دانشکده نامگذاری کرد. کلمه “استاد” نیز کلمه ای است که برای معلمان و دانشجویان در یکی از آکادمی ها انتخاب شده است.

علی اصغر حکمت توضیح می دهد که چرا ابتدا اتاق کالبد شکافی تشکیل شده است: “به همین دلیل تصمیم گرفتند که ساختمان دانشگاه با دانشکده پزشکی شروع شود و شعبه سل و دیسشن و اتاق کالبد شکافی از اینجا شروع می شود. این ساختمان از اوایل ماه مه آغاز شد و به طور جدی ادامه یافت. طرح سالن های نگهداری و تفکیک اجساد جسد و همچنین آمفی تئاتر تئوریک ، تا پایان آذرماه 1313 که گزارش تکمیل به شاه ارسال شد ، به بهره برداری رسید و تکمیل شد. “آنها از سرعت تکمیل ساختمان غافلگیر شدند و تصمیم گرفتند روز خاصی را به سرزمین دانشگاه محترم برسانند و خانواده کالبد شکافی را معاینه کنند.”

به گفته حکمت ، “دکتر امیر علم رئیس صندوق کالبد شکافی و دکتر ابوالقاسم بختیار ، جراح آرام و رئیس دانشکده پزشکی ، و دکتر بلر آمریکایی ، جراح در بیمارستان آمریکایی در تهران ، تلاش و کوشش فراوانی کردند ، حتی اگر او برای اولین بار مخفیانه از مردگان مراقبت می کرد. ” “دكتر بختيار از بيمارستان هاي دولتي خارج شد و در اتاق را با اتومبيل شخصي خود توضيح داد و در سالن زيرزمين جهت ضد عفوني در مناطق ويژه قرار داد.”

رضا شاه پس از تنظیم پلاک دانشگاه گفت: “تأسیس دانشگاه باید چیزی باشد که ملت ایران باید از مدتها قبل شروع کرده بود ، اما اکنون که آغاز شده است ، باید جدی گرفته شود و به زودی انجام شود.” به گفته حکمت: “در میان مخاطبان مرحوم مهدی قلی هدایت ، حاجی مخبرالسلطنه (نخست وزیر) ایرانی ، که از نظر سن و طول خدمات مسن تر بود ، اظهار داشت:” ذات حرم سلطنتی چند سال پیش به زمین افتاد. وی کشور را تجدید کرد (وی به زمانی اشاره کرد که اعلیحضرت شاه ، در سال 1307 به استراحت پرداخت تا راه آهن را در محل ایستگاه حاضر بسازد). امروز شما در حال ساختمانی هستید که روح را تغذیه می کند. خدا را شاکرم که من نمیرم و چنین روزی را دیدم. تلگرام زیر توسط مونیور شارلوت ، رئیس دانشگاه پاریس خوانده شده است: آقای … وزیر آموزش و پرورش ایران: امروز اعلیحضرت ، به سرپرستی رضا شاه پهلوی ، پایه های دانشگاه تهران گذاشته می شود و به دانشگاه های فرانسه تبریک می گویم. این عمل عالی را ارائه می دهد و پیشرفت تحصیلی دانشگاه را تأیید می کند. “شارلوت”.

حکمت در خاطرات خود می نویسد: “بعد از یک روز تاریخی در تاریخ 6 فوریه 1963 ، هنگامی که اعلیحضرت پادشاه پلاک بنیاد ساختمان دانشگاه را در پله های ورودی جنوبی دانشکده پزشکی قرار داد ، ساختمان بلافاصله از روی زمین وسیع جلالیه شروع شد و در منطقه این سرزمین که از شمال است این خیابان به خیابان دانش و خیابان شهرضا در جنوب منتهی می شود ، همچنین خیابان آناتول فرانسه به سمت شرق و خیابان 21 در خیابان آذر ، مساحت 201180 متر مربع و مساحت بناهای اشرافی آن را شامل می شود که شامل شش دانشکده ، یک کتابخانه مرکزی و یک باشگاه است. “119580 متر مربع”.

به گفته اسپانسر آن زمان وزارت آموزش و پرورش ، “در سال 1313 ابزاری در وزارت آموزش و پرورش با نام” دفتر ساخت و ساز “تاسیس شد که کار را با اعضای فنی شروع کرد و اعتبار 250 هزار تومانی را برای بودجه آموزش و پرورش دریافت کرد.” اول ، چهار خیابان بیرونی و طرحی برای دو خیابان درونی ترسیم شد و در پایان زمستان نیز درختان زرق و برق در هر شش خیابان کاشته شد که اکنون 40 سال از زمان نوشتن خاطرات حکمت دارند. “

افتتاح رسمی دانشگاه تهران در روز جمعه 15 مارس 1963 ساعت و نیم قبل از دانشکده حقوق صورت گرفت. نخست وزیر وقت ، محمدعلی فروغی ، در سخنرانی خود ، درباره وضعیت علم و دانش صحبت کرد و خاطرنشان کرد: افتتاح دانشگاه یک اتفاق مثبت در تاریخ فرهنگ ایران است. همزمان با افتتاح دانشگاه تهران ، شورای دانشگاه تهران با حضور افرادی که مجبور به راه اندازی دانشکده های مختلف بودند ، تشکیل شد. افراد ذیل در شورا حضور داشتند: “دکتر لقمان الدوله و دکتر امیر علم ، دانشکده های پزشکی ، حقوق دهخدا و صدیق حضرت ، ادبیات و علوم صدیق علم و میرزا غلامحسین خان خان رهنما ، و سیاسی و حاج سید نصرالله تقاز و فرادی بدیع. “DG صنعت و دکتر حسابی.”

دانشگاه تهران کار خود را از 15 مارس 1963 با ادغام دارالفنون ، علوم سیاسی ، پزشکی ، دانشگاه فلاحت ، دانشکده هنر و صنایع دستی ، دانشکده معماری و دانشگاه آغاز کرد.

اولین جلسه شورای دانشگاه روز شنبه 16 مارس 1963 ظهر برگزار شد.

از ابتدای تأسیس دانشگاه تا 6 فوریه 1931 ، ریاست دانشگاه به وزیران فرهنگ واگذار شد. برنامه ساخت دانشکده های مختلف دانشگاه تهران براساس معماری مؤسسات آموزش عالی فرانسه ساخته شده است. حکمت در خاطرات خود تأکید می کند: “برنامه کلی دانشگاه توسط یک معمار ارشد به نام آندره گدار ، که رئیس موزه و موزه باستان شناسی ایران باستان ، دیپلم از کالج هنرهای زیبا پاریس بود ، طراحی شده است و نویسنده این موضوع را در 6 فوریه 1963 توضیح داده است.” امپراتور ، و من توضیحات لازم را دادم ، و تصویب شد. “

طراحان منتخب برای ساخت دانشکده ها و ساختمان ها نیز در درجه اول فرانسوی بودند که رونالد دبل ، ماکسیم سیرو ، الکساندر موسر ، آندره گدار و مارکوف و محسن فروغی طراحی و ساخت اسلحه های مختلف دانشگاه تهران را طراحی کردند. اولین مدیر دانشگاه تهران علی اصغر حکمت وزیر آموزش و پرورش بود. پس از آن ، دکتر علی اکبر سیاسی تا اواسط دهه 1930 مدیریت دانشگاه را به عهده گرفت.

اولین دانشکده های آزاد دانشکده پزشکی ، دانشکده علوم سیاسی و دانشکده معارف بودند که بعداً به دانشکده الهیات ، ادبیات و علوم انسانی تقسیم شدند. مسجد دانشگاه تهران نیز طبق برنامه های عبدالعزیز فرمانفرمائیان در سالهای بعد ساخته شد. دانشگاه تهران نه تنها اولین دانشگاه در ایران و تهران ، بلکه دانشگاه مادر ایران است. “علاوه بر این دانشکده ها ، بخش هایی از دانشگاه در سایر نقاط تهران ساخته شده است.”

پیام تمام شد

دکمه بازگشت به بالا