کلاس گذاشتن برای دختر آقای وزیر!
من همیشه سریال های ماه مبارک رمضان را تماشا می کنم. این از دوران نوجوانی یک عادت بوده است. در همان سال ها تلویزیون پخش شده در جدول افطار مجموعه های ساخت سوریه را ساخت و بعداً در تولید سریال با سریالهایی مانند “گمشده” نسبتاً موفق بود.
در واقع ، امسال من انتظار داشتم كه سریال كمك كننده ای كه تاكنون برآورده نشده بود ، باشد. وقتی سعید مطلبی به عنوان نویسنده قدیمی نام خود را برد و در امتحان قبول شد و سعید سلطانی به عنوان کارگردان یاور بود ، فکر می کنم این سریال قابل دفاع بود اما بعد از 6 قسمت از سریال به نظر نمی رسد که حتی در حد متوسط باشد.
گذشته از شباهت های زیادی که بین داستان و قهرمان داستان “یاور” با سریال “ستایش” وجود دارد که همان اندازه فردوس را برمی انگیزد ، بحث من در مورد فیلم نامه داستان است که انتظار داشتم از آن کلمه قویتر باشد.
در این 6 قسمت البته انواع منفی شگفتی در روایت داستان برای ما ثبت شده است.
به عنوان مثال ، در بخشی از سریال که مددکار و نوه اش اگرچه خجالت کشیده اند ، می فهمند که پسر مددکار زیر سرش بلند شده است و در حالی که او ازدواج کرده اما با زن دیگری است ، مددکار به نوه اش می گوید: حتی مادربزرگت “او این جمله را چنان تأکید آمیز می گوید که مخاطب فکر می کند داستان سریال با همان راز پیش خواهد رفت و شخصیت کمک کننده در زندگی بسیار باتجربه است ، او با پسرش رفتار می کند و او را اصلاح می کند. اما وقتی در کمتر از چند دقیقه به خانه می رسد ، همه چیز را به اطراف پرتاب می کند و داستان را خیلی خجالت آور برای همسر و عروس خود تعریف می کند.
در بخش دیگری از این سریال با طنز بیشتر ، ابراهیم نیوندی با بازیگر شخصیت منفی پرویز فلاحی پور ، كه حتی اعضای اتحادیه چلوكباب نیز به عنوان رئیس اتحادیه موافق نیستند ، با یكی از وزرا ارائه می شود. کابینه به قدری دوستانه است که او را به همراه خانواده به خانه خود دعوت می کند تا پسرش که حتی تحصیلات ابتدایی هم ندارد بتواند دختر آقای وزیر را ببیند و دوست داشته باشد و برای رسیدن به اهداف مالی با ابراهیم ازدواج کند!
هیچ حرف قابل دفاعی برای گفتن در مورد شخصیت های دیگر این مجموعه وجود ندارد ، در واقع نمایش های بازیگری کارگردان ، مانند عروس خانواده ، با بازی شبنم فرشادجو ، که شاید بی روح ترین نمایشنامه کارنامه کاری خود را ارائه می دهد ؛ شخصیت های دیگر این مجموعه هیچ تعریفی ندارند ، حتی محمد حاتمی و ارسلان قاسمی ، پسر بزرگ و نوه آقای یاور.
قسمت 6 ممکن است معیار خوبی برای مقایسه یک سریال 30 قسمتی نباشد ، اما بدیهی است “سال ورود نکوست از بهار”.
ما از سعید سلطانی و مطلب با همه سوابق انتظار بیشتری داشتیم ، اما به نظر نمی رسد که این اتفاق افتاده باشد!