خبرهای کلی

طناب دار کریم در کانال تلگرام بافته شده بود

دو جلد پرونده زرد با تخته قرمز که لبه پوشه ها را با عبارت مهم نشان می دهد ، برای من ، به عنوان یک وکیل ، معنایی فراتر از معنای لغوی کلمه و اصطلاح مهم داشت. واضح است که سرنوشت متهم یا متهم در این پرونده این بود که زیر تیغ برود یا با طناب منتظر بماند.

حداقل اتهام در مواردی که معاون وکیل با تلفن تماس گرفته و فوراً به دادگاه احضار شود مجازات اعدام و حبس ابد دارد.

یک ساعت تا شروع جلسه دادگاه وقت داشتم ، مدیر دفتر دادگاه دستور اجرایی را داد تا بتوانم در مدت کوتاهی با کلیات و چارچوب اصلی پرونده آشنا شوم.

موکل من مردی نوزده ساله بود که به عنوان مدیر کانال تلگرام متهم به توهین به مقدسات ، توهین به مقدسات و اقدام علیه امنیت ملی بود. ضمیمه پرونده عبارت و اصطلاحاتی در محتوا بود که به احساسات همه افراد حتی بدون کوچکترین دلبستگی به دین آسیب رساند.

چگونه هر کس می تواند آزادی بیان و نظر را مطالبه کند ، اما خود او بدترین و زشت ترین عبارات و توهین ها را در مورد اعتقادات مذهبی جامعه که مردم آن کشور را تشکیل می دهد ، بیان می کند. شکی نیست که انتشار چنین مطالبی در کشورهای سکولار نیز مستحق پیگرد و مجازات است.

عصبانیت و آشفتگی روح و روان من ، ناشی از مرور هر سطر از مطالب ، بدیهی است هنگامی که مدیر دفتر دادگاه با یک لیوان آب بر روی سر ظاهر شد ، روی صورت من ظاهر شد و گفت: “قبل از پرونده ، وکیل می گفتم چیز مهمی وجود ندارد و یکی دو جلسه به خواست خدا و با توجه به وظایف حرفه ای آنها به دادگاه می رود ، اما روزی که این پرونده رسید ، اولین شاخه کلمه ای که به زبان من آمد گفت خدا پرونده را به وکیلی واگذار می کند می خواستم ببینم وکیل در این مورد چگونه به محتوای کانال واکنش نشان می دهد. خدایا ما کاری به دین نداریم. چطور کسی می تواند اینقدر شیطان باشد؟ بنابراین بسیاری از اعتقادات مسلمانان توهین آمیز است!

شواهد محکم موجود در پرونده آنقدر اثبات شده بود که در محکومیت متهم شکی وجود نداشت و تنها راه کمک به موکل در کاهش مجازات ، فقدان سابقه و جوانی بود. برداشت سطحی از زمانی که در آن پرونده باید بی طرف تلقی شود یا متهم باید به عنوان فردی خارج از پرونده بر اساس اظهارات و جلسات مورد قضاوت قرار گیرد و نه توسط وکیل متهم.

غالباً اینطور است که محاکمه یک زندانی و متهم برای خروج از زندان یک یا دو ساعت به تعویق می افتد ، که فرصت خوبی برای آشنایی بیشتر با پرونده و بررسی اظهارات دیگر متهمان پرونده بود. فایل. ، همه آنها خود را به عنوان اعضای کانال برای ارسال محتوا بی گناه می دانستند و بدون استثنا در پشیمانی خود ادعا می کردند که خط تلفن همراه هک شده و گروه را ترک کرده است و غیره. برخی از این ادعاها نیز توسط FATA به پلیس تأیید شد و برخی دیگر تکذیب شد.

وقتی صفحات پرونده را ورق می زدم و عصبانی می شدم ، شایعات و توهین های منتشر شده در کانال را که بیش از پیش شرم آور تکرار می شد ، می بینم ، بنابراین از رئیس دادگاه برای برگزاری محاکمه در راهرو اجازه خواستم.

محیط دادگاه انقلاب یک محیط خارجی و استرس زا برای وکلائی مانند بنده است که کمتر احتمال دارد در امور مربوط به حوزه قضایی یک قوه قضاییه دخالت کنند. این گروه از افراد دستگیر و متهم به جنایات سنگین می شوند. مجازات هایی که باعث تحمل وزن و دشواری مشابه در پاداش دادن به متهمان می شود و انرژی و جو منفی را به محیط اطراف وارد می کند. اگر آنها در این دنیا نبودند ، روح انسان را مختل می کرد.

مرد جوان مردی کوچک و با پوست نازک بود که زیر ابروهایش چشمانی فرورفته داشت.

چند دقیقه بعد ، با احضار منشی دادگاه ، حضور دادستان به عنوان یک جلسه رسمی در نظر گرفته شد که با خواندن کیفرخواست علیه کریم آغاز شد ، که نشان دهنده تولد یک چالش عجیب است که منجر به مرگ و زندگی انسان می شود.

نماینده دادستان برخی خطوط کیفرخواست را نخواند و برخی از پیامهای ارسال شده در کانال را فهرست کرده است. وی با مشاهده سکوت تا پایان خواندن کیفرخواست گفت: اگر شما ، ابوالفضل ، می دانستید که این اشتباهات را مرتکب نشده اید … با خواندن مجدد کیفرخواست و بررسی همه پیامهای ارسال شده در کانال ، شاهد پیام کریم بودم. تغییر روحیه ، بنابراین برای یک لحظه نگران سلامتی او بودم و از رئیس دادگاه اجازه خواستم در صورت امکان یک لیوان آب به او بدهید …..

وادا صرف نظر از شکل یا نقشی که در قضاوت درباره وضعیت روحی کریم داشت ، شنیدن جملات حاوی توهین ها بدتر و بدتر شد ، به طوری که بدون توجه به دستبندها و دستبندهای او ، او همچنان اولین قدم خود را برای ترک جلسه ناخواسته برداشت. عکس کریم روی پیاده رو سالن دادگاه باقی ماند. من به شکل انسانی روی زانوی خسته ام نشستم ، نمی دانستم چه چیزی او را به این فاجعه کشانده است. چند بار به صورتش سیلی زدم تا متوجه شوی و بگوید: “پسر خوب؟ با خودت چه کردی؟” اجازه دهید اعلام کنم که آنها برای بهبود وضعیت روانی مشتری من نفس می کشند و او به من کمک کرد.

با موافقت رئیس دادگاه با تنفس ، چهره کریم تغییر کرد به طوری که من برای اولین بار معنای جدید و نزدیک به معنای واقعی تنفس را در چهره متهم پرونده مشاهده کردم. از کریم بخواهید حقیقت را طوری بگوید که گویی نگاه من نافذ و تأثیرگذار است وقتی لب هایم پر از کلمات کریم شد: به خدا سوگند ، من اصلا نمی دانم درباره چه چیزی صحبت می کنند ، من موذن محلی هستم مسجد ، ده روز در دهه محرم در کارکنان محلی که خدمت می کنم ، سپس به من امام می گویند … عصبانی و بدون کلمه لب هایش را باز و بسته کرد …

جلسه دادگاه در آن روز به دلیل مشکلات روحی و جسمی کریم از سر گرفته شد و این فرصت خوبی بود تا با اجازه رئیس دادگاه با کریم در زندان ملاقات کنم. حقایق قضیه بسیار م effectiveثر بود ، مخصوصاً وقتی فهمیدم که کریم تا کلاس پنجم درس نخوانده است و اطلاعات او اصلاً با معنی برخی از مطالب منتشر شده در کانال مطابقت ندارد. او با اتهامات جدی کمک کرد. کریم ادعا کرد که پرونده قبل از ورود به کانال ، محدوده تلگرام را نمی دانست و مانند سایر افراد از این پیام برای ارسال پیام و گروه های دوستان و خانواده که فیلتر کرده بود ، استفاده می کرد. تلگرام تا روزی که سعی می کنید یکی از شماره تلفن های دوست خود را بیابید تا بتوانید حلقه دوستان خود را در تلگرام که از طریق فیلترشکن وارد تلگرام می شود پیدا کنید ، فعالیتی ندارد. و شما عضو کانال می شوید ، چند روز بعد مدیر کانال به کریم پیام داد برای پر کردن فرم استخدام ، باید اطلاعات ثبت نام را ارسال کنید و غیره ، کریم همه اطلاعات را به مدیر ارسال می کند به چند هفته پس از این حادثه ، کریم در نانوایی محلی کار می کند و کانال را کاملاً فراموش می کند. آهسته آهسته تا چند ماه پیش که نانوایی تعطیل شد و کریم بیکار شد ، دوباره به کانال رفت و دید که فعالیت کانال تغییر کرده و پیام ها و مطالب جستجوی کار در کانال حذف شده است. او تسلیم عدم دریافت پاسخی می شود و تا روز دستگیری غفلت می کند …

اگرچه گزارش پلیس FATA کریم را به سرپرست کانال معرفی کرد ، اما مطابقت ساعت کار و انتشار مطالب کانال با نظرات کریم ممکن است باعث شده است که کریم علاقه خاصی به مطابقت شماره سریال تلفن همراه کریم با اطلاعات دستگاهی که اولین کانال را ایجاد کرده ، داشته باشد. گزارش اولیه پلیس فتا باعث شد تا قاضی با قرار وثیقه کریم موافقت کند و این اولین گام برای رهایی کریم از طنابی بود که در کانال تلگرام برای او بافته شده بود.

وکیل

دکمه بازگشت به بالا