یک هواپیما نیز به دلایل نامعلوم قبل از برخورد به هدف در مسیر خود سقوط کرد. بر اساس آخرین آمار ، در مجموع بیش از پنج هزار نفر در این عملیات کشته و زخمی شدند. بلافاصله در ایالات متحده وضعیت فوق العاده اعلام شد. نیویورک و واشنگتن تعطیل هستند. سفر رهبران سیاسی و اقتصادی ناتمام ماند. آسمان آمریکا به عنوان منطقه پرواز ممنوع اعلام شد و ارتش آمریکا در حالت آماده باش قرار گرفت. وضعیت اضطراری غیر رسمی در کشورهای اروپایی نیز ایجاد شده است.
در 11 سپتامبر ، راه را برای ایدئولوژی رادیکال نومحافظه کار ایالات متحده باز کرد ، و ایالات متحده با استناد به بند 5 ناتو ، اعلام جنگ و راه اندازی ماشین آلات نظامی غول پیکر خود ، آماده حمله به اهداف از سراسر جهان شد. این حرکت آمریکا آغاز مرحله جدیدی در سیاست و نظم جهانی بود. به دنبال این حادثه ، نهاد حاکمیتی ایالات متحده و رسانه ها به طرز ماهرانه ای فرآیند اطلاعات را ساده کردند. اما در حالی که حمله تروریستی بارها به نیروهای خارج از ایالات متحده به رهبری بن لادن منتقل شده است ، نخبگان و نظریه پردازان برجسته آمریکایی و غیرآمریکایی اعتراض شدید خود را نسبت به منشأ 11 سپتامبر و پیامدهای آن ابراز کردند.
لیندون لاروش ، نامزد سابق ریاست جمهوری آمریکا در مصاحبه ای مدعی شد که حادثه ماه سپتامبر توسط برخی از سیاستمداران کهنه کار ایالات متحده به منظور هدایت و ترغیب دولت دوم بوش برای دستیابی به اهداف مشخص انجام شد. وی گفت که رویدادهای 11 سپتامبر نباید کار گروه ها یا سازمان های خارجی باشد زیرا با توجه به نحوه عملکرد سیستم های امنیتی ، این رویدادها فقط توسط مقامات امنیتی در ایالات متحده و سازمان های امنیتی سطح بالا قابل انجام است. البته ممکن است با دیگران همکاری شود ، اما به میزان محدود ، اما مسلم است که مدیریت اصلی حملات توسط مقامات ارشد امنیتی ایالات متحده هدایت خواهد شد. این سازمانها می خواستند کودتای موثری علیه دولت بوش انجام دهند ، نمی خواستند دولت را سرنگون کنند ، بلکه می خواستند دولت بوش در مسیر مورد نظر حرکت کند.
تیری میسان ، محقق فرانسوی در کتاب خود دروغ بزرگ دلایل متعددی را در پس رویدادهای 11 سپتامبر بررسی می کند. او گفت:
پس از فروپاشی دو برج تجاری جهان بدون انتظار کسی ، آنها تحقیقات رسمی کاملی در مورد این حادثه و وضعیت آن انجام ندادند و همان گزارش رسمی دو ماشین را نقل کردند و به چیزهای دیگر فکر کردند. ” آنها بر وجود این متهمان بدون بررسی حضور یا دخالت آنها در حادثه تأکید کردند ، سپس بر تخریب سریع دیگر ساختمانهای آسیب دیده و جمع آوری کامل آوارها تأکید کردند و همه چیزهایی که در صحنه یافت شد در اختیار FBI بود. آتش نشانان نیویورک از عجله در زیر آوار خوششان نیامد و پرونده بسته شد ، در پای دو برج رخ داد ، اما مقامات فدرال با این پیشنهاد مخالفت کردند.
تیری میسان گفت: “اینجا یک راز دیگر نیز وجود دارد ، زیرا آنها فقط ساختمانهای بلند را با مواد منفجره تخریب می کنند ، در حالی که هیچ تصویر یا سندی وجود ندارد که نشان دهد چه اتفاقی برای پایه های دو برج پس از فروپاشی افتاد.” “
مایسان در مصاحبه با تلویزیون فرانسه ، یک قدم جلوتر رفت و نکات دیگری را که برای دانشمندان هوانوردی به خوبی درک شده بود ، فاش کرد. او گفت:
وی افزود: پس از پرسش ها و پرسش های کارشناسان این حوزه ، مشخص شد که هواپیماهای مسافربری ، مانند هواپیماهایی که برای حمله به مرکز تجارت جهانی مورد استفاده قرار می گیرند ، نمی توانند به اهداف دقیق خود بدون رادارهای از پیش تعیین شده در داخل دو برج دست یابند. این اتفاق دو ساعت قبل از حمله رخ داد و باعث ایجاد سر و صدا در رادیو و تلویزیون در منطقه شد ، بنابراین بدون وجود این رادارها ممکن نیست که خیابانی که به طور خودکار کنترل می شود بتواند با دقت هدف گیری کند. حتی اگر چندین هواپیما همزمان این کار را انجام دهند. زمان.
وی در مورد اینکه آیا نوشته های عربی در مورد نحوه یادگیری پرواز و پرواز وجود دارد یا خیر ، گفت: “شرایط ترافیک هوایی هرگز به زبان عربی نوشته نشده است زیرا کاملاً به زبان انگلیسی است.”
در رابطه با حمله به پنتاگون ، دولت آمریکا مدعی شد که این عملیات توسط یک هواپیمای بوئینگ 757 انجام شده است که با طبقه اول یا دوم ساختمان پنتاگون برخورد کرده و هواپیما آنقدر پایین پرواز کرده است که با چمن کاشته شده در تماس بوده است. منطقه اطراف او در پنتاگون بود. هنگامی که توسط کارشناسان هواپیماهای جنگی مورد سedال قرار گرفت ، تأکید شد که یک فرد غیرنظامی بوئینگ 757 این کار را غیرممکن کرده است زیرا این هواپیماها یا به صورت عمودی به هدف اصابت کرده اند یا پایین فرود آمده اند اما نه خیلی نزدیک. از آنجا که پنتاگون بسیار بلند نیست و فقط دو طبقه دارد ، غیرممکن است که با یک هواپیمای غیرنظامی به پنتاگون افقی ضربه بزنید ، زیرا فرود هواپیمای بوئینگ به آن سطح غیرممکن است ، حتی اگر وسایل نقلیه ، درختان ، دکل ها و موارد مشابه در منطقه آسیب دیده است. ، که اتفاق نیفتاد و هیچ نشانه یا اثری از چنین حوادثی در محل مشاهده نشد.
آنچه در این مورد حتی بیشتر قابل توجه است این است که هیچ کس اسکلت هواپیما را در محل حادثه ندید و کوچکترین تصویری ارائه شد ، اما ظاهراً تنها یک جعبه سیاه در محل حادثه پیدا شده است. با این حال ، مقامات در اظهارات اولیه گفتند هواپیمای مهاجم چرخ بال دارد و جعبه سیاه ندارد. علاوه بر این ، محل حمله خالی از پرسنل و سربازان بود زیرا عملیات ساخت و ساز در آنجا انجام شد ، بنابراین قربانیان فقط کارگران و برخی از حاضران بودند. چیزی که شگفت انگیز بود این بود که تنها یک سرباز در این حادثه کشته شد ، در حالی که به طور رسمی اعلام شد که اکثر قربانیان خود پنتاگون جان خود را از دست داده اند. نکته شگفت انگیز دیگر این است که هیچ پیگیری در خلبان یا اپراتورها وجود نداشت.
هنگامی که هواپیمایی ربوده می شود ، اطلاعات به صورت کد به برج مراقبت ارسال می شود و هواپیماهای مدنی از شماره شناسایی استفاده می کنند که از طریق دیسک های مالیاتی به برج مراقبت ارسال می شود و در واقع چنین هواپیمایی را ردیابی می کند. اگر هواپیما سیگنال ندهد ، فرض بر این است که هواپیمای دشمن است و آنها سیگنال های هشدار دهنده می دهند ، اما هیچ یک از این سیگنال ها به برج های دوقلوی مرکز تجارت جهانی نمی رسد.
در مورد کنونی ، همچنین باید در نظر داشت که هیچ یک از مقامات شرکتهای متعلق به ساختمانهای مرکز تجارت جهانی فوت نکردند. در زمان وقوع حادثه ، اکثر رهبران برای صرف صبحانه دوستانه در پایگاه نظامی El Foot در نزدیکی نیویورک دعوت شدند و جورج دبلیو بوش نیز به آنها ملحق شد.
شواهد نشان می دهد که دلایل متعددی وجود دارد که عناصر نومحافظه کار در ابتدا بمب گذاری های 11 سپتامبر را برای ایجاد فرصتی برای رسیدن به اهداف خود طراحی کردند ، از جمله تقویت نظامی گری و حمله به کشورهایی مانند عراق و افغانستان و متحد ساختن جهان با ایالات متحده در ایالات متحده. مبارزه با تروریسم ، جدیت و عزم نومحافظه کاران نشان دهنده تحکیم قدرت آمریکا در سراسر جهان است ، به قیمت قربانی کردن مردم بیگناه ، به ویژه در افغانستان و عراق.
با توجه به ابهامات جدی پیرامون حوادث 11 سپتامبر ، سازمان ملل متحد به جای اعزام یک تیم حقیقت یاب برای تحقیق سکوت اختیار کرد و متعاقباً به ناتو اجازه حمله به افغانستان را داد.
بمب گذاری های 11 سپتامبر بهانه ای عوام فریبانه برای حمله ایالات متحده به افغانستان و عراق و متهم ساختن مسلمانان به حمایت از تروریسم بود.
کاخ سفید دو ماه قبل از این حادثه خود را برای حمله به افغانستان آماده می کرد و سپس به بهانه این که طالبان از استرداد اسامه بن لادن امتناع کردند ، وارد افغانستان شد. اعتراضات آمریکا به حمله به افغانستان مانند وجود بمب اتم در عراق نه تنها اثبات نشده بلکه صحت آن نیز به شدت زیر سوال رفته است.
یک ساعت پس از انفجار برج های دوقلو ، رئیس جمهور این رویدادها را فاجعه ای ملی برای ایالات متحده خواند و اعلام جنگ کرد. جنگ علیه آمریکا. بوش گفت: “این حمله به شیوه زندگی است ، حمله به ارزش های دموکراسی و جهان متمدن است.” این جنگ بین خوب و بد است و ما در این جنگ پیروز خواهیم شد.
اما رویای رئیس جمهور آمریکا تعبیر نشده است و امروز ، پس از خروج ایالات متحده از تحقیر افغانستان ، جهان در مورد شکست واشنگتن و پیروزی طالبان صحبت می کند.
اشغال افغانستان توسط ناتو و ایالات متحده به تنهایی منجر به ویرانی آن کشور و قتل و شکنجه بسیاری از افغان ها شد ، تولید و قاچاق مواد مخدر را شصت برابر افزایش داد و تریلیون ها دلار برای ایالات متحده هزینه داشت.
امروز ، بیست سال پس از 11 سپتامبر ، طالبان نه تنها تضعیف نشده بلکه در افغانستان حکومت تشکیل داده اند ، نه تنها تروریسم از بین نرفته است ، بلکه داعش نیز بر مشکلات افغانستان افزوده است. شکست ایالات متحده در افغانستان نشان داد که ایالات متحده از دوران ابرقدرت فاصله می گیرد و تأیید کرد که کاخ سفید در حال سقوط است و این سرنوشت اجتناب ناپذیر هژمون های تاریخ است.