خبرهای کلی

ممنوعیت مدارس از دادن پرونده تحصیلی به مادران!

تناقض آشکاری بین این ادعا وجود دارد که آسمان زیر پای مادران ارزان است اما هر زمان که در زندگی روزمره زنان ایرانی ظاهر می شود ، حقوق مساوی با پدرشان به آنها نمی دهد. در آستانه آغاز سال تحصیلی جدید ، یک فاجعه جدید مادران را به عدالت کشاند. فاجعه ای که در آن مادر از اعتبار کافی برای دریافت پرونده یا سند فرزندش برخوردار نیست. فاجعه ای که به این محدود نمی شود و زنان را در نقش مادر بارها و بارها تحقیر می کند.

به گزارش رویداد برتر ، روزنامه “شرق” نوشت: در اردیبهشت ماه سال جاری دوباره صحبت از ستونی جدید مطرح شد. متنی که به والدین مدرسه سپرده شده است این است که فقط رونویسی و رونویسی دانش آموزان را می توان به پدر دانش آموزان داد و مادران نمی توانند این مدارک را “دریافت” کنند. لیلا یک زن 40 ساله است. او یک دانشجوی دختر و یک پسر 12 ساله دارد و به عنوان یک خانه دار بخش مهمی از کارهای فرزندانش است. لیلا می گوید وقتی این قسمت را شنید ، قلبش شکسته شد. وقتی پیام را خواندم قلبم بسیار شکسته شد. به عنوان زنی که همه کارها را در خانه و خانواده ام انجام می داد ، مواجه شدن با چنین موردی برای من بسیار تلخ بود. من اصلاً نمی فهمم چگونه ممکن است زنی که فرزند به دنیا آورده و در سنی که می تواند تحصیل کند ، از چنین حقی محروم شود. س questionال اصلی من این است که وقتی قانون اینقدر بی احترامی با زنان رفتار می کند ، چگونه می توان انتظار داشت ما به فرزندان خود احترام بگذاریم؟ “

چک مدرسه به نام من است ، اما فقط پدرم مدرک پسرم را می گیرد

وضعیت مشابهی برای افسون ایجاد شد. کسی که فرزندان خود را به یکی از بهترین و مشهورترین مدارس کشور می فرستد ، انتظار نداشت در چنین فضایی با چنین چیزی روبرو شود: “کار بچه های خانه ما کاملاً با من است. من شخصاً بر مطالعات و عملکرد تحصیلی آنها نظارت دارم و همسرم در این مورد دخیل نیست. از ابتدا ، ما توافق کردیم که اینطور باشد. حتی چک های مدرسه بچه ها به نام من است. سپس تصور کنید که به چنین مادری گفته می شود دیپلم فرزندتان را تحویل ندهید. وقتی این جمله را شنیدم ، جهان دور من چرخید. ممکن است باور نکنید که رونوشت به دانش آموز تحویل داده می شود ، اما نه به مادر شما. در دفتر مدرسه با فریاد ایستادم. گفتم ، به چه حقی چنین ممنوعیتی را وضع کردی؟ چک مدرسه به همراه حقوق من داده می شود ، سپس نمی توانم مدرک پسرم را بگیرم؟ این حقیقت تلخ مادری ایرانی است. هنگام سفارش فرزندان حتی نمی توان به امضای شما اعتماد کرد. باید امضای پدر باشد. مگر اینکه بیمه نامه ای را تکمیل کرده باشید و در سابقه تحصیل فرزند شما باشد. – در غیر این صورت شما به عنوان یک مادر حق ندارید.

افسون ، البته ، تأکید می کند که محرومیت از حقوق مادران یکسان باقی نمی ماند: “فقط این موارد نیست. به عنوان مثال ، شما نمی توانید سیم کارت ایرانسل برای کودک زیر 18 سال به نام خود تهیه کنید. اما پدر می تواند این کار را انجام دهد. شما نمی توانید به راحتی فرزند خود را تامین کنید. حتی اکثر بانک ها به شما اجازه نمی دهند که به نام کودک حساب باز کنید. – همه اینها به این دلیل است که شما مادر هستید.

بسیاری از مردان با این وسایل قانونی به زنان ظلم می کنند

با این حال ، چنین قوانینی همیشه بیشتر و بیشتر افرادی را که اساساً در معرض خطر هستند آسیب می رساند. این امکان وجود دارد که این مشکلات تا حدی در خانواده هایی که والدین آنها راحت در کنار هم زندگی می کنند قابل کنترل باشد ، اما در خانواده همه چیز متفاوت از هم می پاشد.

سپیده کمایانی ، مدیر خانه امن زنان مصدوم اراک ، گفت: آن را پیدا کنید. خانواده هایی که زن و مرد از هم جدا شده اند این مشکل چندان حاد نیست زیرا آنها همه چیز را در مورد وضعیت کودک به صورت قانونی انجام می دهند ، اما در خانواده هایی که هیچ وظیفه ای از این منظر تعیین نشده است ، مادران و فرزندان آنها باید اخراج شوند. به عنوان مثال ، بسیاری از مردان از این ابزار به عنوان وسیله ای برای متقاعد کردن همسر خود در بقا استفاده می کنند ، یا مردانی هستند که می خواهند طلاق بگیرند اما فقط سرسختانه می خواهند زن را مورد آزار و اذیت قرار دهند و متأسفانه باید این کاستی های قانونی را بیان کنیم. او برای چنین آزار و اذیتی به روی مردان باز است. “

به گفته وی ، این قانون به مردان این امکان را می دهد که به راحتی زنان را مورد آزار و اذیت قرار دهند: “این بسیار مایه تاسف است که نه تنها زنان از این سرسختی آزرده خاطر نمی شوند ، بلکه کودک نیز از مشکلات زیادی رنج می برد. بسیاری از کودکان دچار اضطراب و وسواس می شوند. بسیاری از آنها با مشکلات یادگیری روبرو هستند یا اشتیاق به یادگیری را از دست می دهند زیرا مدرسه مساوی با محیط نامشخصی است که این خاطرات را به یاد آنها می اندازد. در خانه امن ما ، گردش کار معمولاً به گونه ای است که موارد توسط واحد قانونی گزارش می شود. گزارش یک سرپرست اضافه می شود و شرایط دقیق شرح داده می شود و طبق اطلاعات خاصی مانند عدم حضور پدر یا والدین مایل به همکاری و بنابراین تعلیم تحصیل کودک ، پرونده به دادگاه می رود. در آنجا ، دادستان ، با همکاری آموزش و پرورش و مدرسه مربوطه ، موانع را برطرف می کند. خوشبختانه باید بگویم که ما حداقل هیچ مشکلی با دادستان های این حوزه نداشته ایم ، در مرحله ای که پرونده باید برای اخذ مجوز به دادگاه برود و آنها همیشه با ما خوب کار کرده اند ، اما مشکل اصلی چرا سوال برای رسیدن به این مرحله است؟

من مجبور شدم از پدربزرگم برای سهام عدالت دخترم وکالت بگیرم

نرگس یکی از آنهاست. زنی که شوهرش را از دست داده و به نحوی هر روز با مشکل نگهداری از فرزندش روبرو می شود. یکی در مورد ثبت نام در مدرسه بود: “من برای استخدام دخترم در اوایل ماه اوت درخواست دادم. مدرسه گفت که در این مورد نیاز به حضانت است ، در حالی که در دادگاه به من گفته شد که یک کودک 9 ساله یا بزرگتر دیگر نیازی به حضانت ندارد. اما مدرسه از بین نرفت و اصرار داشت که من یک فرم از دادگاه بیاورم تا بتوانم به پرونده دخترم اجازه دهم. من چندین بار به مدرسه رفتم و به من گفتند که مدرسه نمی تواند مانع او شود. سرانجام ، مدرسه از همان دفتر آموزش منطقه تماس گرفت و مشکل در چند هفته حل شد. من به عنوان یک زن سرپرست خانوار که باید بر هزاران مشکل مادی و معنوی در این کشور غلبه کند و در تمام زندگی من برای ایجاد محیطی امن برای دخترم که پدرش را از دست داده است تلاش کند ، چرا باید این سختی ها را تحمل کنم؟ من یک دختر مدرسه و یک پسر دانش آموز دارم. من ماهانه به شوهرم بدهکار هستم و هیچ موسسه ای از من حمایت نمی کند. سپس به جای اینکه از ما حمایت کنند ، مرتب به طرف ما سنگ پرتاب می کنند. چرا باید پدربزرگ دخترم بر من اولویت داشته باشد که از اولین لحظه زندگی با این کودک بوده است؟ اولویت شما بر من چیست؟ – فقط به این دلیل که او مرد است؟

برای نرگس ، این قوانین وضعیت مادر را زیر سال می برد: “فکر نکنید مشکلات ما در اینجا به اینجا ختم می شود. آنها همیشه هر روز مشکلات جدیدی برای ما ایجاد می کنند. به عنوان مثال ، فقط چند ماه پیش ، برای گرفتن سهام عدالت دخترم ، به من گفته شد که باید کارت نظارت داشته باشم. چه اتفاقی افتاد؟ من مجبور شدم با پدربزرگ دخترم (پدربزرگ پدری) که او نیز بسیار بیمار است به دفتر اسناد رسمی مراجعه کنم و او به من وکالت داد که از طریق آن می توانم سند خود را آزاد کنم سهام دختر. مادرم؟ من شرایط ساده تری دارم. بسیاری از زنان را دیده ام که شوهرانشان با این قوانین سرسخت هستند. به عنوان مثال ، آنها مجبور به طلاق یا پرداخت مهریه می شوند. “زنان نیز در بسیاری موارد مجبور به پذیرش این شرایط هستند برای آسایش فرزندانشان. “

من پرستار بودم ، اما امضای مجوز جراحی دخترم پذیرفته نشد

بیمه ، افتتاح حساب ، ارائه پرونده و رونوشت و دیپلم و خرید سیم کارت تلفن همراه ، اما این همه ماجرا نیست. فقدان این حقوق برای مادران در زمینه پزشکی بسیار مشکل است. نسیم ، پرستار بیمارستان می گوید: “دخترم در آن زمان هشت ساله بود و بیماری او که از سیستم ایمنی بدن است بسیار شدیدتر بود.” مدرسه نیز از بیماری او اطلاع داشت و مجبور شد به محض بروز مشکل به او اطلاع دهد. تا اینکه یک روز از مدرسه با من تماس گرفتند و گفتند دخترم مورد حمله قرار گرفته است و در راه بیمارستان است. وقتی دخترم به بیمارستان رسید ، مشخص شد که او نیاز به عمل جراحی دارد ، در حالی که خیلی سخت و پیچیده نیست ، اما استرس زیادی برای ما ایجاد می کند. ناگهان به من یادآوری شد که او باید پدرش را برای این جراحی در حالی که همسرم در آن زمان در ماموریت خارج از کشور بود ، داشته باشد. من نیز به خوبی می دانستم که آنها امضای من را نمی پذیرند. لحظه وحشتناکی بود. “دخترم در خطر بود و فقط باید منتظر می ماند زیرا مادرش اختیار کافی برای اجازه جراحی نداشت.

این روز با یک درس بزرگ برای نسیم به پایان رسید: «بالاخره آن روز به دلیل آشنایی ما در بیمارستان ، ما حرکت کردیم و جراحی شروع شد تا اینکه پدر شوهرم رسید و ما می توانستیم مجوز به اصطلاح را بگیریم. پدربزرگ پدری. اما از آن روز به بعد به نظر می رسید معنای مادری برای من تغییر کرده است. مانند این است که شخصی آمد و گفت: فکر نکنید شما فرد خاصی هستید ، حقوق شما مانند پدربزرگ دخترتان نیست. “من از آن روز به منشی رفتم و از همسرم وکالت گرفتم تا در چنین شرایطی خود را امضا کنم ، اما حقیقت بسیار تحقیرآمیز است.

این خلاء قانونی نه تنها بر زنان بلکه کودکان نیز تأثیر می گذارد

مینا جعفری ، وکیل دادگستری و فعال حقوق کودکان ، خلاء قانونی را عاملی برای آسیب رساندن به زنان و کودکان می داند: تمرکز بر ایجاد تعدادی از بیماری های اجتماعی است. در این زمینه ، آسیب نه تنها برای زنان بلکه برای کودکان نیز پیامدهایی دارد. در نهایت ، زن موجودی بالغ است که قدرت بیشتری برای مقابله با بحران دارد ، اما این قدرت برای کودک به عنوان یک موجود نابالغ وجود ندارد. منافع مطلوب کودک باید در قانون مهم باشد ، اما متأسفانه در قوانین ایران ، در کنار نقض حقوق زنان ، حقوق کودکان را نیز سلب می کنیم. “

جعفری معتقد است که قوانین باید منافع کودکان را در اولویت قرار دهد: “متأسفانه ، در تمام این سالها ، علیرغم تأکید فعالان زنان و کودکان و وکلا ، هیچ قاطعیتی از سوی مقامات برای ایجاد تغییر وجود ندارد. احتمال تغییر در کوتاه مدت قابل تصور است ، اما من معتقدم که دادستان و قضات نیز می توانند تصمیمات خوبی بگیرند. ما به دیدگاهی نیاز داریم که قوانین و قوانین را بر این اساس تفسیر کند. معاون سابق زن می توانست چنین انتظاری داشته باشد ، اما معتقدم نمی توان به این معاون امیدوار بود. رهبرانی مانند رویکرد معاون زنان فعلی بیشتر بر نهاد خانواده تمرکز می کنند تا زنان ، زنان را به همان معنا تفسیر می کنند و به زنان زیر چتر خانواده هویت می دهند. “با این حال ، ما به قوانینی احتیاج داریم که کودک محور باشد و بحران و آسیب های اجتماعی را برای زنان و کودکان پایان دهد. “

پیام تمام شد

دکمه بازگشت به بالا