تجربه زیسته دو کشور چین و هند درباره سواد رسانهای
اگر سواد رسانه ای به عنوان یک «مشکل» تلقی شود نه «مشکل»، قدرت حل مشکل نشان دهنده وجود فرهنگ قابل توجهی در کشور در این زمینه است. اگر سواد رسانهای بهعنوان یک «مشکل» تلقی شود، رویکردی مقطعی، کوتاهمدت و جزیرهای بر آن حاکم است که منعکسکننده وجود آموزش عمومی در منطقه نیست. بدیهی است که حل مسئله به نوعی «جهان بینی» نیز نیاز دارد. قدرت حل مسئله مبتنی بر جهان بینی است که فرهنگ یک ملت را منعکس می کند.
تجربه چینی
بیایید به تجربیات زیسته چین و هند در زمینه سواد رسانه ای و روند توسعه آن نگاه کنیم. «چین: از نوشتن مقالههایی درباره سواد رسانهای تا مفهومسازی جامع» از سال 1994، جنبش سواد رسانهای چین، گردآوری و انتشار مقالات مهمی را برای توضیح اهمیت و حساسیت موضوع سواد رسانهای که در طول زمان تکامل یافته است، به دانشگاه نسبت داد. گسترش مفاهیم دیگر منجر به توسعه آن شد.
یکی از نگرانی های چین در این زمینه، دیدگاه «پدرسالارانه» و تحمیل این دیدگاه به دانشجویان بود که با آن متفکران دانشگاهی می خواستند این دیدگاه «پدرسالارانه» را به «حق» برای تقویت «تفکر انتقادی» تبدیل کنند. بنابراین، چین، سواد رسانهای را حوزهای برای «توانمندسازی فکری-شناختی» دانشجویان و در نهایت جامعه میدانست که در آن «تفکر انتقادی» میتواند تقویت شود.
«سواد رسانهای «دانش اعمال» است که باید از طریق عمل آموخت. “سواد رسانه ای توسط معلمان آموزش داده نمی شود و شرکت کنندگان نیاز به تمرین و مشارکت دارند.” به عبارت دیگر، سواد رسانه ای مستلزم تمرین، تجربه زیسته، حضور مستمر و مشارکت عینی همه افرادی است که با رسانه سروکار دارند. آموزش سواد رسانه ای باید در عمل و در حین کار میدانی درک شود.
هدف اصلی چین از نظر سواد رسانه ای، طبق اسناد منتشر شده، «اعمال کنترل بیشتر بر اطلاعات تفسیر شده»، تحلیل و ارزیابی مجدد «صدای» هر فرد بر اساس «تجربه و دانش محلی» بوده است. این صدا باید تجربه زیسته هر انسانی باشد که به نوعی “استقلال فکری” را منعکس کند.
تلاش های چین برای ارتقای سواد رسانه ای گسترده است و ابعاد گسترده ای را شامل می شود، از جمله راه اندازی اولین “وب سایت حرفه ای رسانه ها” در سال 2004 توسط لو یی، استاد دانشگاه فودان، و انتشار اولین کتاب در مورد رسانه ها. سواد، “مقدمه”. ژانگ کای برای سواد رسانه ای در سال 2006، پایگاه تحقیقاتی سواد رسانه ای را به عنوان بستری برای ترویج آموزش سواد رسانه ای راه اندازی کرد، میزبان اولین اجلاس بین المللی سواد رسانه ای دریاچه غربی در سال 2008 بود و اسناد کلیدی مانند “سواد رسانه ای: شناخت مفاهیم و مشارکت پروفسور لو یی در سال 2010. «این اقدامات تأثیر عمده ای بر توسعه گفتمان عمومی در مورد نیاز به درک عمیق تر و مؤثرتر از سواد رسانه ای در سطح جامعه داشته است.
یکی از مهمترین ابتکارات چین همکاری با یونسکو برای ارتقای سواد رسانه ای است. برای مثال، در سپتامبر 2014، لی شیگوانگ، استاد دانشگاه Tsinghua، یکی از سخنرانان کنفرانس “سواد رسانه ای و گفتگوی ارتباطات بین فرهنگی” (یونسکو) بود که در چین برای ترسیم سیاست های سواد رسانه ای برای شهروندان از جمله کودکان و نوجوانان برگزار شد. مردم. سراسر دنیا.
اگرچه چین به آرامی به موضوع سواد رسانه ای می پردازد، اما جهش هایی در این زمینه وجود داشته است که ممکن است شامل سواد رسانه ای در برنامه های درسی باشد، با بیش از 2000 مقاله سواد رسانه ای در سال و انتشار بیش از 200 کتاب از سال 2003 به این موضوع اشاره دارد. با وجود تلاشهای گسترده چین در زمینه سواد رسانهای، توسعه و اجرای آموزش سواد رسانهای در چین امیدوارکننده آغاز شده است، اما هنوز راه درازی در پیش داریم.
هند را تجربه کنید
تجارب «سلطه بالیوود بر سواد دیجیتال» در هند تجربه شده است و روند توجه به سواد رسانه ای در این کشور ممکن است نتیجه سه عامل اصلی باشد: «نگرانی جدی در مورد تسلط بالیوود در دهه 1980» و نیاز به یک “سناریوی رسانه ای” ایجاد کنید. تغییر رویکرد تجاری و تبلیغاتی رادیو، تلویزیون و مطبوعات تحت تأثیر گسترش واکنش به شرکت های چند ملیتی و تلویزیون های کابلی و ماهواره ای و نیز به حاشیه راندن برنامه های خدمات عمومی قرار گرفته است. دهه 1990
به عبارت دیگر، هند از «نگرانی جدی» در زمینه «سواد رسانهای» و لزوم گسترش آن و همچنین «سواد دیجیتال» از نظر تأثیرات منفی بر فرهنگ عمومی، سواد رسانهای، سبک زندگی عمومی و اخلاق شروع کرد. . و توجه به حوزه «فضای مجازی» جلب شده است.
وی با تحلیل تجربه زیسته سواد رسانه ای در هند، به چهار رویکرد مهم در نحوه برخورد این کشور با سواد رسانه ای اشاره کرد: 1- رویکرد دفاعی، 2- رویکرد آموزش برای آزادی و توسعه، 3- رویکرد نفوذی 4. رویکرد «علوم فرهنگی» که همگی به طور مؤثر «سواد رسانه ای» را تقویت کرده، «درک عمومی» را گسترش داده، «قدرت تحلیل عمومی» را افزایش داده و «آزادی در تفکر انتقادی را تقویت کرده است».
اهداف کلیدی هند در ترویج «سواد رسانه ای» متنوع است، اما من به چند مورد اشاره می کنم. اینها عبارتند از: «مسلح کردن کودکان و نوجوانان در برابر اثرات مضر رسانه ها»، «آموزش برای آزادی و توسعه»، «دمکراتیک کردن ارتباطات»، «قرار دادن جامعه در قلب آموزش رسانه ای»، «توسعه حق دسترسی» و «حق ارتباط» «نقدانه و خلاقانه» از طریق رسانه های جدید و سنتی، «اشاعه فرهنگ صلح» و تقویت «صلح دینی» که حائز اهمیت هستند و بیانگر دیدگاه جامع هند در مورد «سواد رسانه ای» و اهمیت آن در ترویج فرهنگ هستند. انجمن.
هند با گنجاندن «آموزش رسانه ای» در برنامه درسی ملی 2005 و گنجاندن رسانه در کلاس ها و مدارس «سواد رسانه ای» بزرگترین گام را در جهت «تعمیم» سواد رسانه ای و درک تحلیلی و انتقادی از محتوای رسانه برداشته است. از این نظر می تواند یک “کشور نمونه” باشد.
وضعیت ایران
وضعیت ایران از نظر سواد رسانه ای را باید «از ابهام تا آشوب» دید. علیرغم پیشرفت های چشمگیر در این زمینه در سطح جهان، هنوز در کشور حتی در مورد مفهوم روشن و جامع و محدودیت «سواد رسانه ای» اتفاق نظر وجود ندارد.
نه دولت، نه دانشگاه ها، نه سازمان های مردم نهاد و نه سمینارها این موضوع مهم فرهنگی اجتماعی، سیاسی و امنیتی را جدی و مؤثر نگرفتند. یکی از دلایل این امر وجود نوعی «فوبیا از سواد رسانه ای» در کشور است. بسیاری از مقامات خود را خطری برای رشد «قدرت انتقادی مردم» در «درک عمیقتر از سواد رسانهای» و محدود کردن سواد رسانهای به محدودیتهای اخلاقی میدانستند.
توجه جدی به حوزه «سواد رسانه ای» باید «گفتمان سازی» را در این حوزه تقویت کند. در این راستا، سه وزارت علوم، وزارت ارشاد و آموزش و پرورش و صدا و سیما می توانند نقش اساسی در ارتقای «سواد رسانه ای» در جامعه داشته باشند.
* استاد روابط بین الملل دانشگاه امام صادق (ع).
* متن مصاحبه با خبرگزاری آنلاین. شنبه 8 نوامبر 1400