وصف علی(ع) با اقتباس از اولین غزل حافظ

سوالاتی که مسئولان باید درباره آن به مردم پاسخ بدهند

در وصف علی علیه السلام

مگر اینکه انسان باشند، ادیان در هم تنیده اند، از نسل انسان ها نشأت گرفته اند و آقای.

پیوند بردگی از برزوی رویداد برتر، بنیانگذار هر بار در جهان، آمده است.

آخری یا قبلی را هرگز نخواهی دید چون هرون با یاسینی نخواهد بود چون تو را پیدا خواهند کرد.

شما حکومت توت عنخ آمون هستید، شما داستان توت عنخ آمون هستید، شما هرگز تنها نیستید.

کلمه دوم دوم است، دوم دوم بین انبار و خار، اما ثابت میانی

جوانمردی و شجاعت و زیبایی و دلاوری و شجاعت در جسم و جان را تجلیل کردی.

دل چه می گوید در کار عشق دیوانه ای چند بار در دل خونی نمی دانی چه بپرسی

حسادت تو پر از حسادت و حیله ای است که با حیدر قصد دارند، علی را با حسادت به حاشیه ببرند!

بندگان شریعت، بنده، بنای کفر از شما خشنود باشد؛

من از رئیس قوه قضائیه که داروی هر بیمار است، استقبال می کنم، گویی داور است.

ذوالقربی و عقل او ذات و ناخودآگاه هستند.

روايت زو صحيح است كه او راز است و راز او همنشين مرشد است، او پيشوا است، او راهنماست.

زهی زن خانزاد حق، نزد زیدی و عمرو نقق به خشم مطلق ستمگری که با زهره زهرا ازدواج کرد.

مجری سریال مخفی که سرش را برگردانده بود از طریق سرور بینندگان نابینا را به سمت نابینا هدایت کرد.

شهید مشهدی عشقش از هر سو بر محراب ابروی خمیده از تیغ آخرین اشک خون بپاش

صبر و صفا در او خالصانه است و در خوی اخلاص هم نسبت به صاحب ما چه صوری و چه در صنعت.

با کتک زدن به حریف، دادن آرد به شما برای التماس کردن، یا زبان چرب که کسانی را که مشکل دارند می ترساند، آسیب می بیند.

طاها پاک و ناب چون ستاره، نگهبان یک سویه معجون به عنوان شاخه طوبی است.

تاریکی به تاریکی شب تبدیل شد.

بنده اش، بنده ای مثل علی کوکوز زین العابدین، علی عالی علا

او غلام پادشاه قوم من است، چون قنبر از غلامان من است، بر او غریبه، او را در خاک می شناسم.

به قربانی مرگ و هنرش فرمان می دهم که تا فضل و روز آخر به فقر من زندگی کند.

در علم مطلق، ارزش قدرت باید مابه ازای او باشد و همواره منشأ حقیقت از جانب حق تعالی باشد.

کبر و اکبر و کبری از وسط خط برگشت تا روز جنگ با مولا حریف خواهند بود.

اگر از سخنان او می خواهی به نهج روی بیاور، گاه عرفان و آگاهی را به دست بگیر که هم گرم است و هم گیرا.

پرچمش عدالت است سخنش نجات توست رقیبش نقش هلاکتش گرعلی لولا

منافق، منافق

نه اینکه در نازونات بود که نهمین قاری بود.

اما خداوند بر گشاده دل و بلندمرتبه حق دارد.

من هوای خانه ام را دارم، از آن نمی ترسم، می خواهم نجف به من بدهد یا رب.

البته یاور من ید الله است. «رضا» به امر خداست.

دکمه بازگشت به بالا