خبرهای کلی

برکات حاکمیت یکدست برای دولت سیزدهم

چندی پیش یکی از کارشناسان معاونت اجتماعی یکی از نهادها در گفت وگویی تلفنی سوالاتی را مطرح کرد که موضوع اصلی آن «چرا آشوب در کشور در سال 98 به دلیل افزایش قیمت بنزین بود. اما امسال پس از حذف ارز 4200 تومانی اتفاق خاصی نیفتاد و به غیر از تجمعات کوچک در برخی شهرها که خیلی سریع هم به پایان رسید، شاهد اتفاقات سال های 96 و 98 نبودیم. پاسخ کارشناس مشروح بود، برخی از نکات وی اعلام نخواهد شد. اما از آنجایی که موضوع ذکر شده مهم است به چند نکته اشاره می کنم.

1- در جریان فعالیت تبلیغاتی قبل از انتخابات ریاست جمهوری 1400 دو سوال اساسی مطرح شد. اول ورود نظامیان به رقابت های انتخاباتی و دوم اتحاد دولت. اگرچه ممکن است ورود ارتش مقدمه ای برای یکپارچگی دولت باشد. اما بعدها دیدیم که با برکناری همه پرسنل نظامی و بدون آنها، دوباره حکومتداری واحد حاصل شد.

حدود 80 درصد از نمایندگان از آقای ابراهیم رئیسی به این سمت دعوت کردند، بنابراین مجلس عملا وارد دولت شد. بعداً این هماهنگی در بالاترین سطح ممکن ادامه یافت تا جایی که اخیراً رئیس مجلس به طور علنی و رسمی از پاسخگویی وزیر امنیت عمومی جلوگیری کرد. از سوی دیگر قوه قضائیه که در زمان آقای رئیسی وارد فاز سیاسی و ضد دولتی شده بود و هر هفته در یک استان کارخانه افتتاح می کرد و کار قوه مجریه را مختل می کرد، در دوره آقای رئیسی به وظایف خود بازگشت. محسنی آژه ای و تا به امروز یکی از تهدیدها این است که برای دولت قبل پرونده های حقوقی از سوی مراجع مطرح شده است، حتی از دولت سیزدهم نیز به صورت ظریف صحبت نشده است. مقامات نظامی که هرازگاهی در رسانه ها ظاهر می شدند، دولت قبلی را به غرب زدگی و بی توجهی به معیشت مردم متهم می کردند و از ابتدای دولت سیزدهم حمایت همه جانبه از آنها را به عمل آوردند و از هر گونه انتقادی پرهیز کردند. ائمه جمعه و شخصیت های مذهبی به جز موارد معدودی سخنی نگفتند که برای دولت فعلی ناخوشایند باشد، برعکس از همه اقدامات دولت تشکر کردند. پیش از این در بند آخر، افزایش های نسبتاً گسترده قیمت ها نه تنها توجیه پذیر بود، بلکه گاه امتحانی از جانب خداوند تلقی می شد. انتصاب رئیس ستاد اجرایی فرمان امام به عنوان معاون اول رئیس جمهور عملاً یکی از بزرگترین هلدینگ های تجاری و صنعتی را وارد کار دولت کرد و موازی کاری اقتصادی به میزان قابل توجهی کاهش یافت.

2- رسانه های بزرگ صدا و سیما، خبرگزاری های پولدار و مجهز به یکباره تغییر جهت دادند و از دولت تمجید کردند. از طرفی یا همه کاستی ها و نارضایتی ها را پوشش ندادند و یا دولت قبل را مقصر دانستند. در حادثه بنزین سال 1377 با اینکه صداوسیما مسئولیت حمایت رسانه ای را برعهده داشت، لباس مخالفان را پوشید و مصاحبه های بسیاری از نمایندگان و کارشناسان را علیه افزایش قیمت بنزین منتشر کرد و توپخانه ای را علیه دولت گشود. خبرگزاری ها و سایت های رسمی و بخشی از فضای مجازی که در اختیار ارتش ویژه سایبری بود در اقدامی هماهنگ تصمیم سران سه قوه را زیر سوال بردند. بدتر از آن، پوشش خبری نسبتاً گسترده بود که رئیس قوه قضائیه وقت با تصمیمی که امضا کرد مخالفت کرد. اگرچه تخلفات سازمان هایی که مصوبه افزایش قیمت بنزین در آن زمان را اجرا نکردند، قابل رسیدگی قوه قضائیه بود. اما چون عین آنها را تحقیر می کرد، اسباب کار آنها را نیز فراهم کرد.

3- منتقدان دولت سیزدهم که بسیار نجیب تر از منتقدان دولت قبل هستند نه از صداوسیما بهره ای می برند و نه در رسانه های رسمی حضور دارند و اکثر آنها انگیزه ای برای اظهار نظر ندارند. دیدگاه ها اما دولت و حامیانش حتی این مقدار ناچیز را هم تحمل نمی کنند و با برچسب های فراوان آنها را به حاشیه می برند. آنچه گفته شد تنها یکی از برکات بی‌شمار دولت واحد برای دولت مستقر است و طبیعی است که در سایه آن می‌تواند بدون مزاحمت و در نهایت با آرامش کار خود را انجام دهد، حتی اگر انتقاداتی وارد باشد. آنها واقعا متوجه نمی شوند حتی خبرهای تلخ در مارپیچ سکوت باقی می ماند.

* چاپ شده در روزنامه شرق/یکشنبه 21 تیر 1401

دکمه بازگشت به بالا