خبرهای کلی

خواندن، سطحی از زیستن – رویداد برتر

لذت خواندن اثری را در روح ما به جا می گذارد که نمی توان آن را فراموش کرد یا خراب کرد.

به گزارش رویداد برتر پیش بینی او نوشت: «یادگیری از ریشه می آید. معنای اولیه آن آگاهی است، اما معنای ریشه ای و باطنی تری دارد; برخاستن و برخاستن. یعنی وقتی انسان کتاب می خواند، معلوماتش افزایش می یابد و بالاتر می رود. مثل خورشید

مهم ترین مفهومی که مردم در مورد کتابخوانی در ذهن دارند و انتظار اصلی از مطالعه، دانستن بیشتر است. انسان باید کتاب بخواند تا چیزی را حس کند و برایش مفید باشد. در ذهن بسیاری از مردم، خواندن کتاب مترادف با علم آموزی است. اما افرادی که وابستگی جدی به کتاب دارند و با آن زندگی می کنند، رویکرد کمی متفاوت دارند. آنها کتاب را نه تنها برای یادگیری و اطلاعات می خوانند. البته دانش ما با مطالعه کتاب افزایش می یابد، اما این هدف نهایی کتابخوانان نیست. آنها کتاب می خوانند؛ از آنجایی که مطالعه کتاب برای آنها یک فعالیت لحظه ای است، داروها را در زمان مشخص و با فرکانس مشخص مصرف می کنند تا به تدریج به نتیجه برسند. اما برای چه هدفی یک فنجان چای یا قهوه می نوشیم؟

قیاس بین خواندن کتاب و یک فنجان چای خیلی دقیق نیست. درست تر است که بگوییم کتاب خواندن مانند قدم زدن در پارک است. هم اثر لحظه ای و هم ماندگار دارد. تماس با طبیعت تغییرات مثبتی در روح انسان ایجاد می کند. ما می توانیم از طبیعت چیزهای زیادی یاد بگیریم، اما ابتدا احساس می کنیم که در آن هستیم. اول از همه، کتاب خواندن ما را به یک سطح معنوی می برد، به دنیایی دیگر. مطالعه در درجه اول یک فعالیت آرامش بخش و لذت بخش است و این آرامش و لذت خود سازنده است. تزکیه روح ما تنها از طریق کسب مواد علمی انجام نمی شود، بلکه اغلب از طریق احساسات نیز انجام می شود.

در بالا گفتیم که یادگیری به معنای دانش و بیداری است، اما در واقع یادگیری سفری است به خلسه دیگری از زندگی ما. رسیدن به فضا و زمان دیگری در حین حرکت به سمت بالا. احتمالاً روزی چیزهایی را که از یک کتاب می آموزیم فراموش خواهیم کرد، اما تجربه جادویی غوطه ور شدن در کتاب و خواندن آن خانه ای برای روح انسان است. خواندن کتاب بدون توجه به محتوای کتاب سطح آدمی را تغییر می دهد و تنها زمانی خواننده کتاب می شود که لذت کتاب را بچشد.

احادیث ما درباره کتابخوانی نیز مؤید این گفته است; خواندن یک فعالیت اصیل است و ذهنیت خاص خود را دارد. نه تنها نظاره گر اهداف و نتایج است، بلکه لذت ها و حالات آنی و پایدار را نیز به همراه دارد. حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام می فرمایند: «الکتاب بساطین علما». کتاب ها باغ دانشمندان هستند. یا: «کتاب به من آرامش می دهد، من مرهم تافته هستم». کسانی که با کتاب آرامش می یابند آرامش خود را از دست نداده اند. این احادیث از آن جهت جالب است که برای کتاب ارزش و اهمیت ذاتی قائل هستند.

در «خیلی دور، خیلی نزدیک» رضا میرکریمی صحنه ای هست که همیشه مرا به یاد کتاب می اندازد. به یاد دارم. دکتر علم وقتی در دل کویر گرفتار طوفان شن شد و همراه با ماشینش در شن ها مدفون شد، در لحظات ناامیدی و اضطراب و درماندگی کتابی را باز کرد و با کمک ماشین مطالعه کرد. سبک. کتاب دقیقاً همین است. در بدترین حالت، می توانید به آن پناه ببرید و به جای دیگری بروید. در آن فیلم، کتاب زودتر به دست مردی که در تاریکی دفن شده بود رسید».

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا