جامعهکسب و کار برتر

ایا میشود فرزند را از ارث محروم کرد؟

تقسیم ارث در زمان حیات چگونه است؟

ویکی پدیا: هر شخصی می‌تواند تا زمانیکه در قید حیات است برای اموالش تعیین و تکلیف کند اما برای بعد از مرگ این آزادی عمل وجود ندارد و بر طبق قانون متوفی تنها برای یک سوم اموالش می‌تواند تصمیم‌ بگیرد. اگر شخصی بخواهد در زمان حیات اموال خود را بین ورثه تقسیم کند باید تعیین کند که این مال در زمان حیات او به ورثه منتقل شود یا بعد از فوت او. اگر این انتقال اموال برای زمان حیات باشد مشکلی وجود ندارد اما اگر بخواهد انتقال اموال را به بعد از مرگ موکول کند، تنها تا یک سوم آن را می‌تواند منتقل کند.

اگر فردی در زمان حیات، منفعتی از مال خود را به شخص دیگری منتقل کند، عقد بیع ایجاد می‌شود. اما اگر برای فرد حق سکونت در نظر بگیرد، عقد صلح محقق می‌شود. افراد می‌توانند اموال خود را با صلح عمری به دیگران ببخشند. در این صورت به فرد وکالت داده می‌شود که از ملک مالک استفاده کند. لازم به ذکر است که اگر شخصی در زمان حیات، مال خود را به رایگان به شخص دیگری منتقل کند نامیده می‌شود.

در مجموع و به طور کلی افراد تا زمان حیات، برای هر دخل و تصرفی در اموالشان آزاد هستند و تمام نقل و انتقالاتشان قانونی و مشروع است. اما اگر متوفی در زمان حیات با اجبار یا با فریب اموال خود را به نحوی به دیگران منتقل کند، ورثه می‌توانند با اثبات فریبکارانه بودن تقسیم اموال، درخواست خسارت بدهند و از حق فسخ خود استفاده کنند.

چه کسانی از ارث محروم می شوند؟

گروه وکلای هوداد تحت برخی شرایط ممکن است ورثه از ارث محروم شوند. در ادامه به این موارد اشاره خواهیم کرد:

  • قتل: اگر فردی مورث خود را بکشد از ارث محروم می‌شود. مثلا اگر پسر پدر را بکشد نمی‌تواند چیزی از اموال پدرش را به ارث ببرد
  • حجب: ورثه بر اساس طبقات ارث، تقسیم می‌شوند. اگر از طبقه بالاتر کسی از ورثه حاضر باشد، طبقات پایین‌تر از ارث ممنوع می‌شوند. برای مثال اگر پدر و مادر و فرزندان متوفی زنده باشند دیگر خواهر و برادر او ارثی نخواهند داشت. به این حالت که وجود یکی از ورثه مانع ارث بردن دیگری شود، حجب می‌گویند.
  • یکی از موانع ارث کفر است: بر طبق قانون کافر از مسلمان ارث نمی‌برد. اما اگر کافر فوت کند و یکی از وراث او مسلمان باشد، همه اموال متعلق به او خواهد بود و این شخص مانع از به ارث بردن سایر وراثی که کافر هستند می‌شود.

محرومیت های قانونی از ارث

بر طبق قانون فرزندی که ولدالزنا باشد و حاصل یک رابطه نامشروع باشد، از والدین خود ارث نمی‌برد. یک مورد دیگر که موجب محرومیت از ارث می‌شود زمانی است که بین زن و شوهری لعان صورت بگیرد و این دو یکدیگر را لعن کنند و بعد در زمان عده یکی بمیرد؛ در این حالت آن کسی که زنده مانده از شخص متوفی ارث نمی‌برد.

علاوه بر این فرزند این زن و شوهر هم به علت لعان و نفی پدر، نمی‌تواند از پدرش ارث ببرد. حتی پدر هم نمی‌تواند از فرزندی که نفی کرده ارثی ببرد. اگر پدر بعدا از لعان رجوع کند باز هم رابطه توارث بین او و فرزندش برقرار نمی‌شود و او از فرزندش ارث نمی‌برد اما فرزند بعد از رجوع پدر از لعان مجدد از او ارث می‌برد. علاوه بر تمام این موارد، یکی دیگر از مواردی که مانع ارث می‌شود فوت زودتر فرزند است. به عبارت دیگر اگر فرزندی زودتر از والدینش فوت کند، بعد از فوت والدین، به ورثه آن فرزند از اموال والدین وی ارث تعلق نمی‌گیرد.

مشاوره با وکیل ارث

موضوع ارث یکی از مباحث مهمی است که در برخی پرونده‌ها می‌تواند با پیچیدگی‌های زیادی همراه شود. به دلیل حساسیت بالای این حوزه بسیار مهم است که حتما از یک کمک و مشورت بگیرید. در غیراینصورت ممکن است متحمل ضررهای مالی جبران‌ناپذیری شوید. یک وکیل طلاق ارث خبره و دانا با تجربه و دانشی که دارد می‌تواند به خوبی همه مسائل و جوانب پرونده شما را درنظر بگیرد و به شما در انتخاب مسیر درست کمک کند. همه افراد به تمام جزییات مبحث ارث آگاهی و تسلط ندارند به همین دلیل ضروری است که پیش از هر اقدامی با وکیل ارث داشته باشید.

معرفی دو نظریه متناقض درباره محرومیت از ارث

بعضی دیگر از حقوقدانان در تفسیر این ماده میگویند: قاعده توارث از نظر نظم اجتماعی تأسیس شده است، بدین جهت طبق ماده 959 وارث نمیتواند آن را از خود سلب كند. همچنانی كه مورث نمیتواند آن را از وارث سلب نماید. بنابراین توارث از احكام به شمار میرود نه از حقوق تا شخص بتواند آن را اسقاط كند. مثلاً هر گاه كسی وصیت نماید كه فلان وارث او ازارث محروم باشد و یا به فلان وارث او ارث ندهند، یا وارث او نیست، وصیّت مزبور موجب محرومیت او از ارث نمیگردد.

ماده 837 اگر چه دارای ابهام است. ولی وقتی به منبع قانون، یعنی فقه امامیه مراجعه كنیم، ابهام آن برطرف میگردد. برای توضیح بیشتر باید گفت كه در این رابطه، دو نظریه بین فقهاء وجود دارد:

نظریه اول:

گروهی از فقهاء معتقد هستند كه وصیت مزبور بطور مطلق باطل نیست بلكه وصیت عهدی مزبور در بر گیرنده یك وصیت تملیكی است. چون، وقتی كسی از ورثه از ارث محروم شود، معنای آن این است كه سهم او به سایر ورثه ها تملیك میگردد پس وصیت به محرومیت یكی از ورثه از ارث، به منزله این است كه تمامی تركه را برای سایر وراث وصیت به تملیك كرده باشد.

ولی از آن جهت كه موصی، نمیتواند به بیشتر از ثلث مال وصیت كند، مازاد بر ثلث توقف بر اجازه وارث دارد. در نتیجه مقداری از ثلث كه سهم وارث محروم است، به وی تعلق نمیگیرد بلكه به وارث دیگر انتقال پیدا میكند و انتقال بقیه سهم وارث محروم (غیر از ثلث) توقف بر اجازه وارث محروم دارد كه اگر اجازه داد، وصیت نافذ میشود. این نظریه را علامه در كتاب مختلف و بسیاری از فقهای دیگر از جمله صاحب جواهر قائل شده اند. ظاهر این است كه از این نظریه پیروی كرده است. زیرا در ماده 837 جمله نافذ نیست آمده است.

نظریه دوم:

گروه دیگر از فقهاء، از جمله محقق در شرایع، شهید ثانی در مسالك و فخرالمحققین معتقد هستند كه چنین وصیتی باطل است. زیرا چنین وصیتی مخالف كتاب و سنّت است و قواعد فقهی نیز مؤید این بطلان است. این نظریه با قواعد و موازین حقوقی منطبق است. زیرا انتقال تركه به وارث، پس از فوت مورث از امور قهریه است و بستگی به میل و رضایت كسی ندارد و لذا مورث نمیتواند مانع انتقال اموال به وارث شود. به عبارت دیگر، انتقال تركه به ورثه حكم است نه حق و حكم قابل اسقاط یا انتقال نیست.

رفع تعارض بین دو نظریه و انتخاب عادلانه نظریه سازگار

حال باید از این دو نظریه یكی را انتخاب كرد:

به نظر میرسد نظریه دوّم (بطلان وصیت) بیشتر با قواعد و موازین حقوقی، سازگار است، زیرا هر چند ظاهراً ، نظریه صاحب جواهر (یعنی عدم بطلان مطلق) را ترجیح داده است، اما به دلایل متعدد، نظریه بطلان را انتخاب كرده است. یكی از دلایل او این است كه وصیت به حرمان از میراث كه به صورت عهدی انجام گیرد، توسط نصوص واصله منهی و غیر مشروع شناخته شده و بنابراین شریعت مقدّسه این گونه وصیت را ملغی الاثر دانسته است.

از طرفی دیگر مطابق ماده 843 از همان قانون وصیت به زیاده بر ثلث ترکه نافذ نیست، مگر به اجازه وراث و اگر بعض از ورثه اجازه کند فقط نسبت به سهم ایشان نافذ است.

بنابراین هرگاه پدر بیان نماید که فلان فرزندم از ارث محروم است، چنین وصیتی به حکم قانون باطل و فاقد اثر قانونی خواهد بود. به عبارت دیگر چنانچه وصیت کننده وارثی را مستقیماً از ارث محروم کند، خواه نسبت به یک سوم اموال یا تمام آن وصیت مزبور باطل می باشد،اما چنانچه همان پدر بیان نماید یک سوم اموالم به فلان پسرم برسد، چنین وصیتی صحیح خواهد بود، هرچند که نتیجه آن در عمل محروم شدن سایر وراث از آن بخش می باشد.

به عبارتی دیگر اینکه پدر تصمیم گرفته است یک سوم اموالش به فلان فرزندش برسد، به معنای محروم ساختن باقی وراث است، اما نمی توان به واسطه قبح ممنوع کردن سایر وراث، چنین وصیتی را صحیح ندانست؛ چه اینکه به موجب قانون موصی له وصیت می تواند(کسیکه وصیت به نفع او می گردد)هر شخص ولو احد از وراث وصیت کننده باشد.

اما در فرض اخیر و احراز صحت و اصالت وصیت مزبور،وصیت کننده صرفاً تا ثلث مجاز بوده و نسبت به مازاد بر آن در صورتی صحیح خواهد بود که وراثی که در عمل از ماترک محروم گردیده اند، این عمل را تنفیذ نمایند.البته باید توجه داشت هر زمان امکان رجوع موصی(وصیت کننده ) از وصیت مزبور وجود خواهد داشت.

موارد محرومیت قانونی فرزند از ارث

طبق موارد گفته شده پدر به طور کلی و عمومی حق محروم کردن وراث خود از ارث را ندارد ولی طبق قانون و شرع ، در صورت وقوع ۵ مورد زیر افراد از ارث محروم میگردند:

اولین و مهمترین مورد محرومیت از ارث در خصوص وقوع قتل میباشد. درصورتی که وارث، مورث خود را به قتل برساند از ارث محروم می شود. شاید یکی از دلایل چنین حکمی در حقوق اسلامی، جلوگیری از طمع کاری فرزندان یا کسانی که ارث می برند برای تصاحب سریعتر اموال متوفی باشد.در واقع کسی نمی تواند برای اینکه زود به ارث برسد، مورث را به قتل برساند، زیرا قتل مانع ارث بردن است.

دومین مورد محرومیت از ارث در خصوص وراثت کافر از مسلمان است. مطابق ماده 881 مکرر ، کافر از مسلم ارث نمی برد و اگر در بین ورثه ی متوفای کافری، مسلم باشد وراث کافر ارث نمی برند اگر چه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند. البته عکس این موضوع صادق نیست و اگر کافری فوت کند و در بین وراثش، شخص مسلمانی باشد، فرد مسلمان از کافر ارث می برد.

سومین مورد محرومیت کردن فرزند از ارث ، فرزند ولدالزنا است. اگر فرزندی در اثر یک رابطه نامشروع از زن و مردی متولد شده باشد، متولد زنا از پدر و مادر خود ارث نمی برد و از این لحاظ از ارث محروم است.

چهارمین مورد محرومیت نیز در خصوص لعان بین زن و شوهر است. اگر زن و شوهری با شرایطی که در فقه و قانون مقرر شده یکدیگر را لعن کنند و در مدت عده طلاق، یکی از آنها فوت کند، دیگر از یکدیگر ارث نمی برند و لعان موجب محرومیت از ارث می شود.

و در آخرین مورد محروم کردن فرزند از ارث هم، اگر فرزندی به واسطه لعان از سوی پدرش نفی می شود، دیگر نه پدر از فرزند ارث می برد و نه فرزند از پدر ارث می برد. البته اگر پدر از لعان رجوع کند، در این صورت فرزند می تواند از پدرش ارث ببرد ولی بازهم پدر از فرزندش ارث نخواهد بود.

شخص مرده از کسی ارث نمیبرد

موضوع دیگری که ممکن است با محرومیت اشتباه گرفته شود درباره فرزندی است که زودتر از والدین ش فوت کند. مطابق قانون، وقتی فرزندی زودتر از والدین خود فوت می کند، ورثه آن فرزند از جد پدری خود ارث نمی برند. به عبارت ساده تر شخص مرده از کسی ارث نمی برد تا آن مال به بازماندگانش منتقل شود و این با محرومیت از ارث تفاوت دارد.

آیا این امکان برای والدین وجود دارد که فرزندان خود را از ارث محروم کنند؟

در بسیاری از موارد شنیدیم که فردی به فرزند خود می‌گوید که از ارث محرومت می‌کنم یا از این قبیل مسائل، اما آیا واقعا یک پدر می‌تواند فرزند خود را از ارث محروم کرد؟ در جواب این سوال باید به این موضوع اشاره کنیم که در رابطه با این موضوع قوانین و مقررات متفاوتی وجود دارد که در ادامه با یکدیگر این موارد را بررسی خواهیم کرد.

به طور کلی باید به این موضوع اشاره کرد که پدر حق محروم کردن وراث خود از ارث را ندارد ولی طبق قانون و شرع ، در صورت وقوع ۵ مورد این امکان برای پدر وجود خواهد داشت. برای این موارد شما ‌می‌توانید با مطالعه ادامه مطلب و همچنین گرفتن مشاوره حقوقی از کارشناسان در این حوزه اطلاعات بیشتری کسب کنید.

محروم کردن فرزند از ارث به موجب قانون  

تا زمانی که فرد زنده است می تواند هر تصمیمی درمورد دارایی اش بگیرد و حق هر گونه دخل و تصرفی در اموال و دارایی اش را دارد ( گاهی ممکن است پدر یا مادری قصد داشته باشند که همه اموال خود را به یکی از فرزندان خود بدهد و یا گاهی ممکن است تصمیم بگیرند فرزندی را از ارث محروم کند  یا اموال او صرف امور خیریه شود و یا یکی از فرزندان خود را طبق وصیت نامه از ارث محروم کند و یا کل اموال را برای یکی از فرزندانش وصیت کند) اما به محض اینکه فوت کند اموال او به بازماندگانش تعلق می گیرد.

 اگر فرد بخواهد در مورد اموال خود بعد از مرگش تصمیمی بگیرد این عمل تنها در یک صورت ممکن است که فرد می تواند در مورد اموالش بعد از فوتش تصمیمی بگیرد که از طرق وصیت تکلیف آن را تعیین کند ( فقط وصیت در یک سوم اموال متوفی نافذ است )و اگر بقیه وراث قبول نمایند و رضایت دهند( وصیت متوفی بیش از یک سوم پذیرفته می شود) . پس بنابراین زمانی که فرد وصیتی می کند که فرزند خود را از ارث محروم کرده است ، فقط تا میزان ثلث اموال این وصیت نافذ و قبول است.

نکته : 837 قانون مدنی محرومیت از ارث به این صورت است که اگر فردی به موجب وصیت ، یک یا چند نفر از ورثه خود را از ارث محروم کند ، وصیت مزبور نافذ نیست . هیچ کس نمی تواند به موجب وصیت ورثه خود را کلا از ارث محروم کند.

دکمه بازگشت به بالا