برنامه کتابخوانی نداریم – رویداد برتر
رضی هیرمندی با انتقاد از متولیان کتاب و کتابخوانی، میگوید: در محیطهای آموزشی برنامهای تحت عنوان برنامه کتابخوانی نداریم.
این مترجم ادبیات کودک و نوجوان در گفتوگو با رویداد برتر درباره مسئله کتابخوانی کودکان و نوجوانان و راهکارهایی که برای کتابخوان کردن بچهها وجود دارد، اظهار کرد: کتابخوانی به نوعی یک مهارت است؛ اکثر مهارتها هم تقریباً فراگرفتنی هستند و از کودکی شروع میشوند. زمانیکه میگویم شروع میشود منظور این نیست که بهصورت خودکار باشد؛ بلکه باید با برنامه شروع شود. یعنی کودک در آن محیطهایی که بیشتر زندگی میکند، به فراخور آنجا برنامه داشته باشیم. باید ببینیم بیشتر اوقاتِ بچهها در کجا صرف میشود و باید برای همانجا بیشترین برنامهریزیها را داشت، منظورم کودکان پنج تا ششساله است. کودکان در این سنین بیشتر اوقات خود را در محیطهای آموزشی میگذرانند که متأسفانه در این محیطها، برنامهای تحت عنوان برنامه کتابخوانی نداریم؛ منظورم برنامه کتابخوانی روی کاغذ نیست، روی کاغذ هر چیز خوبی که در دنیا هست داریم، بلکه منظورم برنامه واقعی و عملی است، برنامه مفید و سازنده و متناسب با دنیای امروز برای کودکان نداریم، این از محیط آموزشوپرورش.
او از کتابخانههای عمومی و کتابخانههای محیطهای آموزشی به عنوان دیگر متولیان کتابخوانی نام برد و اظهار کرد: کتابخانههای محیطهای آموزشی، غریبترین و متروکترین جای محیطهای آموزشی هستند. کتابخانههای عمومی هم مشخص است چه اوضاع و احوالی دارند و با چه کسادی خودخواستهای روبهرو هستند. دیگر متولی کتابخوانی ما، وزارت فرهنگ و ارشاد است؛ بخشی از فعالیتهای آنها تجهیز کتابهای کتابخانههای عمومی است از جمله با کتابهای اهداییشان. اگر این وزارتخانه به این وظیفهاش که مدنظر شما هم هست، یعنی ترویج کتاب و کتابخوانی توجه میداشت، تیراژ کتاب کودک ما به ۵۰۰ نسخه نمیرسید. افزایش قیمت مواد اولیه تهیه کتاب مانند کاغذ و فیلم و زینک باعث شده است بسیاری از ناشران صاحبنام از خیر فیلم و زینک کردن کتابها و تیراژ بالای ۱۰۰۰ تا بگذرند و دلخوش به این باشند که ۱۰۰ تا ۱۰۰ تا کتاب چاپ میکنند.
رضی هیرمندی ادامه داد: برای کشور ۸۵ میلیونی، آن هم در دنیای امروز، این تیراژها کم است و مشخص است گویا وظایف دیگری در وزارت ارشاد انجام میشود. در همین مدت کوتاه دو کتاب از من سانسور شده است؛ همزمان دو کتاب از دیوید کالی به اداره کتاب فرستادیم که به یکی مجوز دادند و دیگری را با عنوان «بابای دلخواه» بهصورت کامل رد کردند. کتاب دیگرم را هم به انتشارات دیگری سپردهام که گفتهاند از این کتاب هم چهار صفحه را کنار بگذارید؛ کنار گذاشتن چهار صفحه از کتاب کودک یعنی چه؟
او افزود: حالا به سؤال شما میرسیم. پس باید چه کنیم که کودکان کتاب بخوانند. بعد از متولیانی که نام بردم، تمام این وظیفهها به دوش خانوادهها، داوطلبان و دلسوزانی که میخواهند بچهها کتاب بخوانند، میافتد. صداوسیما هم وضعیت روشنی دارد.
مترجم «چرا من این احساس را دارم؟»، «مامان روباتی» و «خداحافظ دوست من سلام دوست من» با بیان اینکه گاه نهادهایی که مسئول کتاب نیستند، در کار کتاب دخالت میکنند و جمع شدن کتابش از نمایشگاه گفت: عرضه کتاب، ترویج کتاب است و کتابی که مجوز میگیرد، ترویج میشود اما میگویند نباید ترویج شود و میمانند پدر و مادر و مروج دلسوخته.
او با طرح اینکه پرسش که با وجود این شرایط چه کنیم، گفت: پدر و مادرها و مروجان بهتر از من مترجم و نویسنده میدانند چه کنند و بهتر از من بلدند زمانی که تمامی درها بسته شده، چه اقدامی انجام دهند؛ گروهی در خیابان مینشینند و کتاب میخوانند، فردی در کتابفروشی کتاب میخواند و اگر من نوعی هم امکان و حال داشته باشم در شبکههای اجتماعی لایو (نشست برخط) میگذارم و کتاب معرفی میکنم. اگر صفحه من را ببینید معرفی کتابهای دیگران است بیمزد و منت و حقگزاری من به آنهاست که کتابها را ترویج کنیم. برای کسانی که به کودک و ترویج کتاب علاقه دارند، فضای مجازی مکان مناسبی است. اخیراً متوجه شدم، چند کتاب من را به هتلی در یزد بردهاند و ما بهجای کتابخانههای عمومی و بهجای دانشگاهها و مدارس باید در هتل کتاب بخوانیم. آیا چیز بدی است؟ نه خیلی هم اتفاق خوبی است. اگر در جاهایی که رفتوآمد است بتوان کتاب خواند، اتفاق خوبی است. اگر در ایام تابستان کودک به استخر میرود و در گوشهای کتابخانه باشد و دو صفحه کتاب هم بخواند، خوب است.
رضی هیرمندی خاطرنشان کرد: اگر امکانها را ببندیم و بدتر از بستن کانال کتابخوانی، یکسویه بچهها را کتابخوان بکنیم، به بچهها ظلم کردهایم و در آینده کتابخوان نمیشوند. آدمهای بزرگسال بسیاری را دیدهایم که بعد از بازنشستگی میخواهند کتاب بخوانند اما میبینند کشش ندارند، مانند من که در سن بزرگسالی رانندگی یاد گرفتم و فقط برای ضروریات سوار ماشین میشوم، وگرنه ماشینسواری برای من لطفی ندارد، خیلی دیر و بد یاد گرفتم، جریان رانندگی من مانند کتابخوانی بچههاست. اگر کتابخوانی بهصورت هدایتشده و تنگنظرانه باشد، همان بهتر که کتاب نخوانند؛ اما خوشبختانه مانند موسیقی کسانی که علاقهمند هستند راهش را پیدا میکنند.
مترجم «یک گرفتاری دیگر»، «ماجرای باورنکردنی تابستان من» و «آدم وقتی که پیر شد» با اشاره به اینکه تسهیلگران و مروجان کتاب در پیشبرد کتابها بسیار مؤثر هستند، گفت: آنها دلسوزان کودک و کتابخوانی هستند، آنها نگران بچهها هستند و میدانند اگر کتاب نخوانند خسران و ضرر و زیان زیادی متوجه آنها و به تبع به زیان مملکت و ملت خواهد بود. اگر کتابخوانی نباشد، ملت به مردمی افسرده و پژمرده و واقعاً بیسرانجام تبدیل میشوند، مخصوصاً در این دوره و زمانه.
انتهای پیام