چالشهای موجود در ارائه خدمات به زنان سرپرست خانوار
در یک پژوهش مطرح شد؛
این پژوهش بیان میکند، چیزی که باعث میشود سرپرستی زنان خانوار به عنوان یک مساله اجتماعی شناخته شود، موانع و مشکلاتی است که بر سر راه سرپرستی زنان به وجود میآید و باعث میشود تا زنان سرپرست خانوار به عنوان قشری آسیبپذیر شناخته شوند.
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا، حل مسائل اجتماعی همواره یکی از اصلیترین دغدغههای جامعهشناسان و علم جامعهشناسی چه از لحاظ نظری و چه از لحاظ تجربی و عملیاتی بوده است.
صالحالدین قادری (دانشیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی) در مقالهای با عنوان «کنترل و مدیریت آسیبهای اجتماعی زنان سرپرست خانوار» به این موضوع اشاره کرده است که چیزی که باعث میشود سرپرستی زنان خانوار به عنوان یک مساله اجتماعی شناخته شود، موانع و مشکلاتی است که بر سر راه سرپرستی زنان به وجود میآید و باعث میشود تا زنان سرپرست خانوار به عنوان قشری آسیبپذیر شناخته شوند.
* جیمز کرون و جامعهشناسی مسائل اجتماعی
قادری در این مقاله به این موضوع اشاره میکند که جیمز کرون درکتاب جامعهشناسی مسائل اجتماعی با توجه به این مهم که چگونه مسائل اجتماعی را حل کنیم؟ چند پرسش اساسی را در این حوزه مطرح میکند:
او در ادامه مینویسد این سوالات عبارتاند از: با وجود پیچیدگی در زمینە حل مسائل اجتماعی ما چگونه به این کار اقدام کنیم؟ آیا باید هرچه را به صورت فردی صحیح میدانیم انجام دهیم؟ یا شاید گروهی از جامعهشناسان گرد هم آیند و تصمیم بگیرند که چه باید کرد؟ یا اینکه باید هم چنان موضع بیطرفانە خود را حفظ و از گرفتن موضع شخصی اجتناب کنیم و فقط آن چه را در زمینۀ حل مسائل اجتماعی میدانیم، اظهار کنیم؟
ماکس وبر معتقد است ما فقط وظیفه داریم واقعیت را بگوییم و آن چه را رُخ داده گزارش کنیم
* رویکرد ماکسوبر در حل مسائل اجتماعی
به زعم قادری یک رویکرد به تأسی از ماکس وبر معتقد است ما فقط وظیفه داریم واقعیت را بگوییم و آن چه را رُخ داده گزارش کنیم، توصیفی عمیق و فربه از مسأله ارائه کنیم، به تحلیل عوامل علّی، زمینهای و مداخلهگر مؤثر بر پدیده بپردازیم، و پیامدهای احتمالی خواسته و ناخواستە آن را مشخص کنیم و براساس آنها توصیههایی برای بهبود وضعیت انجام دهیم.
قادری در ادامه رویکرد دومی را مطرح میکند که در آن این پرسش مطرح میشود که ما به صورت عملیاتی و مشخص چه کار باید بکینم؟ و چه طرحی را با توجه امکانات، ظرفیتها و قابلیتهای موجود در اندازیم؟ چگونه آن را اجرایی و عملیاتی کنیم؟ و چه مکانیسمی برای پایش، کنترل و نظارت و ارزشیابی آن بگذاریم؟ این رویکرد دوم پرسشهای اینچنینی را مرتبط نمیدانند و درباره آن میگویند، کار ما نیست و به ما ارتباطی ندارد. کارفرمایان براساس نیازهای خود دانش تخصصی ما را در مورد مسائل به شکلی که توان و ظرفیت و امکانات عملیاتیکردن را دارند به کار گیرند.
این پژوهشگر در ادامه مینویسد به طور کلی میتوان گفت این جامعهشناسان ورود جامعهشناسان به حوزه حل مسائل اجتماعی را جایز نمیدانند و دلیل اصلی آنها این است که با ورود جامعهشناسان به حل مسائل اجتماعی، سایرین بر بیطرفی آنان شک میکنند و این باعث خدشهدارشدن اعتبار جامعهشناسی میشود. به نظر این گروه، قضاوت درباره اینکه چه کار باید بکنیم برعهده دیگران است.
* رویکرد کارل ماکس در حل مسائل اجتماعی
به گفته این پژوهشگر در این بین کارل مارکس، گرایش دوگانهای دارند. یعنی هم میخواهد به این بپردازد که وضعیت اجتماعی چگونه هست و هم اینکه چگونه باید باشد؟ براساس این جمله از مارکس که فیلسوفان فقط جهان را تفسیر میکنند، اما نکتۀ مهم این است که بگوییم چگونه تغییرش دهیم از گروه اول میپرسند که هدف شما از اینکه این همه اطلاعات گردآوری، تشریح و تحلیل و تفسیر کنید و عوامل بهوجودآورنده پدیدهها را مشخص کنید چیست؟
کارل ماکس معتقد است که فیلسوفان فقط جهان را تفسیر میکنند، اما نکتۀ مهم این است که بگوییم چگونه تغییرش دهیم
قادری با نگاهی به نظریات متکفران مختلف جامعه شناسی مینویسد: این گروه به گام بعدی که تغییر وضعیت موجود است بیتوجه نیستند. در واقع پرسش این گروه این است که ما که فهم خوبی از پدیده پیدا میکنیم و علل و عوامل را میشناسیم و پیامدها را میدانیم، چرا خودمان وارد میدان حل مسائل نشویم؟ چون ما در این حوزه از همه متخصصتر هستیم.
در نهایت اینکه مقالۀ حاضر با تأکید بر رویکرد دوم درصدد ورود به حل مسائل اجتماعی است؛ بنابراین براساس این رویکرد به ارائۀ رویکردهای جدید مبتنی بر کمک گرفتن از فنآوری اطلاعات و ارتباطات و تکنولوژیهای مرتبط با حوزه رویدادهای استارتآپی است. جامعۀ هدف این مقاله زنان سرپرست خانوار نیازمند به عنوان یک آسیب اجتماعی گروه هدفی هستند که در راستای کاهش آسیبپذیری آنها یک طرح ارائه میشود.
* چالشهای موجود در ارائۀ خدمات به زنان سرپرست خانوار
در تحلیل آخر نتایج این پژوهش نشان میدهد که مهمترین چالشهای موجود در ارائۀ خدمات به زنان سرپرست خانوار در راستای کاهش آسیبپذیری این گروه اجتماعی عبارتاند از: ۱) ارائۀ خدمات به این زنان از سوی مراکز دولتی، عمومی و خصوصی به صورت مستمر انجام میگیرد، ۲) ساالنه هزینههای هنگفتی در این حوزه صرف میشود، ۳) فعالیتهای جزیرهای گستردهای از سوی مراکز و نهادهای خدماترسانی، دولتی، عمومی وخصوصی ارائه میشود، ۴) هیچ مکانیسمی که بتواند این خدمات را به شکل همافزایانه و دارای شمول ارائه دهد وجود ندارد، ۵) هیچ نهاد قابل دسترس، آسان و دارای دادههای بهروز بهعنوان مرجع در این حوزه وجود ندارد، ۶) برخی از مددجویان به دلیل فقدان مکانیسمهای رصد و پایش و آشفتگی موجود در این حوزه تمرکز خود را از توانمندسازی و اشتغال و کار به گردش میان خدماتدهندگان و دریافت خدمات معیشتی تغییر داده و عدهای هم به دلیل فقدان چنین مهارتی از خدمات محروم هستند، ۷) میدان ارائۀ خدمات به زنان بر ارائۀ بستههای معیشتی تمرکز دارد و کمترین توجه را به کارآفرینی و توانمندسازی دارد، ۸) دانش بهروز و راهکارهای عملیاتی و اجرایی که هر روز توسط دیگرانی که با این مسائل درگیر هستند به اشتراک گذاشته نمیشود و اقدمات به صورت تجربۀ شخصی و براساس تصمیمگیرهای محفلی پیش میرود.