بهمن سرکاراتی؛ مصداقِ کمگویی و گزیدهگویی
نوشتههای بهمن سرکاراتی را از نمایانترین مصادیق عبارت «کمگویی و گزیدهگویی» در عرصۀ مطالعات ایرانی میخوانند.
به گزارش رویداد برتر، بهمن سرکاراتی، استاد فرهنگ و زبانهای باستانی، اسطورهشناس و اَوِستاشناس، شاهنامهپژوه و عضو پیوستۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی؛ در دوازدهم شهریورماه ۱۳۱۶ در تبریز متولّد شد و در ۲۹ خردادماه ۱۳۹۲ در ۷۶ سالگی از دنیا رفت.
او تحصیلات ابتدایی تا پایان دوره دبیرستان را در زادگاه خود گذراند. در سال ۱۳۳۶ش در رشته زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تبریز پذیرفته شد. او در این مقطع از محضر استادانی چون عبدالرّسول خیامپور، احمد ترجانیزاده، حسن قاضی طباطبایی، یحیی ماهیار نوّابی و منوچهر مرتضوی بهرهمند شد.
در سال ۱۳۳۹ش، با دریافت بورسیه برای ادامه تحصیل، به انگلستان رفت و در رشته زبانهای ایرانی باستان و میانه «مدرسه مطالعات شرقی و افریقایی» دانشگاه لندن به ادامه تحصیل پرداخت. گرشویچ، بویس، بیوار، ویندفور و مکنزی ازجمله استادان او در این مقطع بودند. سرکاراتی در سال ۱۳۴۵ش، کارشناسی ارشد را به اتمام رساند. از طرف دانشگاه لندن به او پیشنهاد شد به عنوان عضو هیئت علمی، در «مدرسۀ مطالعات شرقی و افریقایی» همکاری کند و برای ادامه تحصیل در مقطع دکتری از بورس تحصیلی برخوردار شود؛ ولی به دلیل تصادف شدید و انجام جرّاحیهای متعدّد، برای گذراندن دوره نقاهت مجبور شد به ایران بازگردد.
پس از اتمام دوره نقاهت، مسئولان دانشگاه تبریز از او برای تدریس در دانشگاه دعوت کردند و او پذیرفت. سرکاراتی در سال ۱۳۴۶ش در دانشگاه تبریز استخدام شد. او همزمان به تحصیل در مقطع دکتری گروه «زبانشناسی و زبانهای باستانی» دانشگاه تهران پرداخت و در سال ۱۳۴۹ش با دفاع از رساله خود با عنوان «بررسی سه سرودِ گاهانی، یسن ۲۸ و ۲۹ و ۳۰»، به راهنمایی ماهیار نوّابی، به دریافت درجه دکتری نائل آمد. سرکاراتی در سال ۱۳۵۱ش به مرتبه «دانشیاری» ارتقا یافت.
او در ۱۳۵۲ با استفاده از فرصت مطالعاتی به اروپا رفت و در انگلستان به پژوهش پرداخت. سرکاراتی در سال ۱۳۵۴ برندۀ نخستین جایزه علمی ادبیات و علوم انسانی در دانشگاه تبریز شد. در سال ۱۳۶۱ به مرتبه استادی ارتقا یافت. در ۱۳۶۵ به دعوت بخش زبانهای خارجی دانشگاه توکیو برای تدریس به ژاپن رفت.
بهمن سرکاراتی در سال ۱۳۶۷ با همکاری همسر خود، مهری باقری، گروه آموزشی «فرهنگ و زبانهای باستانی» را در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تبریز تأسیس کرد. سرکاراتی در سال ۱۳۸۷ از دانشگاه تبریز بازنشسته شد.
ازجمله آثار او میتوان به این موارد اشاره کرد: ترجمه کتاب کارنامه شاهان در روایات ایران باستان (تبریز ۱۳۵۰)، ترجمۀ کتاب اسطوره بازگشت جاودانه اثر میرچا الیاده (تهران ۱۳۷۸ )؛ ترجمه کتاب دین ایرانی بر پایه متنهای کهن یونانی اثر امیل بنونیست (تبریز۱۳۵۰ش) و اوستا از دیدگاه هنر نو (ترجمه بخشهایی از اوستا، تهران ۱۳۵۷ش).
او مقالات متعدّدی در مجلّات معتبر منتشر کرد که تعدادی از این مقالات در کتاب سایههای شکارشده گردآوری و منتشر شده است (مقالات پژوهشی سرکاراتی در حوزههای تخصّصی اسطورهشناسی، شاهنامهشناسی و زبانشناسی تاریخی، تهران ۱۳۷۸ش)؛
سرکاراتی در ترجمه آثار با مقدمهها و یادداشتهای تکمیلی و تعلیقات و حواشی خود بر غنای آنها افزوده است. او همچنین فهرستی از منابع موثّق و معتبر در موضوع هر ترجمه به دست داده که برای پژوهشگران این رشته بسیار سودمند است.
از دید صاحبنظران نوشتههای سرکاراتی از نمایانترین مصادیق عبارت «کمگویی و گزیدهگویی» در عرصه مطالعات ایرانی است. در هر نوشتهاش که با تأمّل و تفحّص تامّ و ارجاعات دقیق مینگاشت، نکات و مطالبی جدید بود و بر همین اساس ارزش و اعتبار و سندیّت اکثر مقالات او، پس از گذشت دهها سال، همچنان باقی است و ایرانشناسان و مستشرقان در تحقیقات خود به آنها استناد میکنند. آثار قلمی او را دارای چند ویژگی شاخص و اساسی دانستهاند: نثر و انشای سلیس، فصیح و دلنشین؛ محتوای پُرمایه؛ روشمندی و ساختار درست و استوار؛ طرح نکات و فرضیّات نو؛ اجتهاد و استقلال در نظریهپردازی؛ کثرت پینوشتها و ارجاعات و مآخذ به چند زبان بینالمللی.
آرای سرکاراتی در زمینه زبانهای ایرانی، از جمله اوستایی، فارسی باستان، فارسی میانه و پارتی، به ویژه در بخش «متقدّم» یا «گاهانی» اوستا از مراجع دست اول ایرانشناسان و مستشرقان محسوب میشود. او همچنین از در زمینۀ اسطورهشناسی و ادبیات باستانیِ ایران از صاحبنظران برجسته به شمار میآید.
انتهای پیام