الگوی نوآورانه درآمدزایی در آموزش و پرورش
در یک پژوهش بررسی شد؛
مدیران با هوشیاری و عدم آسیب به رویکردها، ارزشها و باورهای جامعه نسبت به آموزش و پرورش، میتوانند مشکلات حاصل از تفاوت بین ماموریت آموزش و پرورش و بکارگیری روشهای درآمدزایی را به حداقل برساند.
به گزارش گروه پژوهش خبرگزاری علم و فناوری آنا؛ بحران مالی و اقتصادی آموزش و پرورش در تمام کشورهای جهان مورد بحث بوده و هزینههای آموزش و پرورش با آهنگ سریعی در حال افزایش است. رشد روز افزون جمعیت، تقاضای فزاینده برای آموزش از سوی جامعه و توجه بیشتر به کمیت و ارتقای کیفیت فعالیتهای آموزشی به همراه محدودیت شدید منابع مالی دولتی از مهمترین عوامل مؤثر در رشد هزینهها و پیدایش مشکلات آموزش است.
بدون شک انجام فعالیتهای آموزشی مانند هر فعالیت دیگری نیازمند منابع مالی است. اگرچه پول بیشتر به تنهایی نمیتواند بهبود کیفیت آموزش را تضمین کند، اما فقدان منابع مالی کافی برای تحصیلات قطعاً امکان ادامه تحصیل و برخورداری از آموزش با کیفیت را برای دانش آموزان کاهش میدهد.
برخلاف برخی از سازمانها، نظام آموزش و پرورش به عنوان یک از اصلیترین نظامهای شایسته و دارای منافع عمومی به شمار میآید، زیرا بر خالف مشتریان دیگر خدمات، دانش آموزان خود به عنوان تولیدکنندگان، سرمایه انسانی و اجتماعی به شمار میآیند که علاوه بر خودشان برای جامعه هم مطلوبیت فراهم میکنند.
* کمبود منابع مالی یکی از مهمترین مشکلات مدارس
با این حال امروزه یکی از مهمترین مشکلات مدارس کمبود منابع مالی است که آنان را در انجام فعالیتها و دستیابی به اهداف خود با مشکل مواجه کرده است؛ و مدارس برای پاسخگویی به مشکل کمبود بودجه و فشارهایی که از سوی جامعه در خصوص ارائه خدمات با کیفیت به آنها وارد میشود، به طور فزایندهای به جذب منابع مالی روی آوردهاند.
محمد بیگدلی (دکتری مدیریت آموزشی دانشگاه فرهنگیان) و عباس قنبری (استادیار گروه مدیریت، دانشگاه آزاد اسلامی زنجان)، در پژوهشی با عنوان «طراحی الگوی نوآورانه درآمدزایی در آموزش و پرورش با تأکید بر فرصتها و تهدیدها» مطرح میکنند که جذب منابع مالی به عنوان بخشی از مسئولیت مدارس جهت تکمیل بودجه دریافتی از سمت دولت در بیشتر کشورها پذیرفته شده تا از این طریق آموزش با کیفیت تری ارائه دهند. دراین راستا مدارس راهها و سازوکارهای مختلفی را برای جبران این کمبود منابع مالی بکار میگیرند و طیف گستردهای از روشهای خلاقانه و نوآورانه را به وجود میآورند.
* راهبردهای اصلی درآمدزایی در آموزش و پرورش
نتایج حاصل از یافتههای این پژوهش نشان میدهد راهبردهای اصلی درآمدزایی در آموزش و پرورش شامل: درآمد حاصل از اجاره ساختمان، درآمد حاصل از خدمات بهداشتی – درمانی، درآمد حاصل از هنرستانهای فنی و حرفه ای، درآمد حاصل از عوارض شهرداری و مواد ۱۶ و ۱۸ قانون شوراها، درآمد حاصل از مراکز آموزشی رفاهی، منابع حاصل از فروش ساختمان و تأسیسات دولتی، منابع حاصل از فروش ماشین آلات و تجهیزات دولتی، درآمدهای متفرقه (سالنهای ورزشی، کانونها و اردوگاهها) و درآمد حاصل از فعالیتهای آموزشی – فرهنگی است.
این پژوهش بیان میکند توجه به مزایای افزایش درآمد و تسهیل دستیابی به اهداف آموزش و پرورش، شناسایی موانع و مشکلات موجود در این مسیر جهت کاهش و رفع آنها ضروری است. ۱- ابهام در قوانین ۲- دانش، تخصص و مهارتهای ارتباطی مدیران مراکز درآمدی، ۳- فضای فیزیکی، تجهیزات و سرمایه اولیه ۴- ساختار سازمانی و ۵- موانع فرهنگی و اجتماعی، موانع شناسایی شده مؤثر در درآمدزایی مراکز درآمدی هستند. اصلاح و ابهام زدایی قوانین در زمینه مسائل و اختیارات مراکز درآمدی میتواند بسیاری از مشکلات را برطرف سازد.
* تقویت دانش تخصصی و مهارت مدیران
این پژوهش توضیح میدهد که مدیران مراکز درآمدی باید دانش تخصصی و مهارتهای ارتباطی خود را تقویت کنند و مسئولان در انتصاب مدیران این ویژگیها را مورد توجه قرار دهند. مدیران خواستار تمرکز زدایی و تفویض اختیار و مسئولیت تصمیم گیری در مراکز درآمدی آموزش و پرورش هستند. یکی از مدیران هنرستانهای فنی و حرفهای بیان کردند اگر قدرت تصمیم گیری داشته باشیم، هنرستانها نیاز به سرانه آموزشی نخواهند داشت. هنر آموزان و هنرجویان هنرستانها با خالقیت و ابداع محصولاتی تولید خواهند کرد که متناسب با بازارکار است و به فروش میرود.
این پژوهش ادامه میدهد که مدیران با هوشیاری و عدم آسیب به رویکردها، ارزشها و باورهای جامعه نسبت به آموزش و پرورش، میتوانند مشکلات حاصل از تفاوت بین ماموریت آموزش و پرورش و بکارگیری روشهای درآمدزایی را به حداقل برساند و با حفظ و نگهداری مطلوب فضاهای آموزشی، تربیتی و ورزشی و ساماندهی فضای کالبدی موجود برای استفاده بهینه از امکانات و منابع در مقابل هرگونه آسیبی که کارایی مراکز درآمدی را به خطر میاندازد مقاومت کنند.
از نظر پژوهشگران این مطالعه از آنجایی که کمبود منابع مالی و نداشتن سرمایه اولیه از موانع درآمدزایی شناسایی شده است، بخش خصوصی تمایل دارد با سرمایه گذاری در بعضی از طرحهای با توجیه اقتصادی، سرمایه گذاری نموده به طوری که اصل سرمایه و سود منطقی در بازه زمانی منطقی برگشت نماید بنابراین جهت افزایش تمرکز زدایی و حضور بخش خصوصی به منزله یک راهبرد کارآمد، ضروری است راههای حقوقی مشارکت بخش خصوصی در راستای مولد سازی داراییهای آموزش و پرورش مورد ازنگری قرار گیرد، مهمترین گام در این زمینه میتواند تغییر در نوع نگاه مسئولین و مردم و فرهنگ سازی باشد. در این زمینه شوراهای آموزش و پرورش در مقایسه با دیگر فعالیتها که تحت عنوان مشارکتهای مردمی در آموزش و پرورش صورت میگیرد جامعترین شکل مشارکت منطقهای در آموزش و پرورش هستند و ضروری است محافظین آموزش و سیاست گذاران تعهد کافی داشته و عملکردهای فعلی را پس از بازنگری، بهبود بخشند.
این پژوهش بیان میکند عوامل تأثیر گذار بر عملکرد مراکز درآمدی بر اساس مصاحبههای صورت گرفته ۱- عوامل درون سازمانی (نیروی انسانی، فضای فیزیکی، موقعیت جغرافیایی، عوامل روان شناختی و انگیزشی، ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، کیفیت خدمات، تجهیزات و سرمایه اولیه) ۲- عوامل برون سازمانی (عامل بازاریابی، نگرش و نوع نگاه جامعه به آموزش و پرورش، تعامل با نهادهای مرتبط، سیاستهای کلی نظام آموزش وپرورش) شناسایی شده است.
به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که برخی از راههای افزایش درآمدزایی نیازمند تصمیم گیری در درون نظام آموزش و پرورش است که عمدتاً اتخاذ سیاستهایی از قبیل شورای آموزش و پرورش، تمرکززدایی و تفویض اختیار، راه اندازی سیستم ترغیب و پاداش، بکارگیری نیروهای توانمند، برنامههای آموزشی، افزایش امکانات و تجهیزات مدرن، توسعه فضاها، بازاریابی الکترونیکی، نیاز سنجی و توجه به خواستههای مشتریان، مؤلفههای فرهنگی، ایجاد فضای امن روانی، حمایتهای درون سازمانی، تقویت پاسخگویی در قبال عملکرد، نظارت و راهنمایی، اصلاح قوانین و مقررات، شفافیت در مراکز درآمدزای آموزش و پرورش، برنامهریزی به منظور کاهش هزینه است. سیستمهای حقوق و دستمزد و پاداش و تنبیه نیز محرکهای خوبی برای توانمندسازی مالی مدیران در سطح سازمانی هستند که در سیستم آموزشی کنونی از آنها استفاده نمیشود. در نظر گرفتن آموزش و پرورش به عنوان خدمت عام در جهت اعتلای زندگی همه شهروندان، از طریق کسب شایستگیهای اخلاقی، فکری، اقتصادی و سیاسی ضروری است.