کربکندی: میان تاج و پرسپولیس میانهرو بودم/ پشت سر ناصر حجازی ماندم
پیشکسوت فوتبال ذوبآهن و تیمملی با اشاره به دوران حضورش در کنار ناصر حجازی گفت: حدود ۷ سال از قبل اینکه به تیم ملی بروم، آقای حجازی دوازهبان تیم ملی بود. با او عکس گرفتم و به دیوار اتاقم زدم، الگوی ورزشی من شده بود. من با پیشرفت به سرعت نور، در سال ۵۷ هماتاقی او شدم!
به گزارش رویداد برتر، محمدرضا کربکندی با نام مستعار رسول کربکندی متولد دوم دی ماه ۱۳۳۰ است که دنیای فوتبالیاش با پست دروازهبانی را همچون بسیار دیگر از ستارههای فوتبال از زمینهای خاکی شروع کرده است. نام او و ذوبآهن همیشه در کنار یکدیگر آمده و به عنوان اصلیترین باشگاه این دروازهبان ۱۹۰ سانتیمتری است. از سوی دیگر کربکندی دروازهبان تیم ملی فوتبال ایران بود و در جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین در تیم ملی در کنار ناصر حجازی حضور داشت.
ببینید:
او در سمت مربیگری نیز توانست تیم فوتبال ذوبآهن اصفهان را به مقام قهرمانی در جام حذفی ۸۲–۱۳۸۱ و نایب قهرمانی لیگ برتر ۸۴–۱۳۸۳ برساند. به همین بهانه رویداد برتر برای نگاهی بر زندگی فوتبالی این پیشکسوت فوتبالی ایران گفتوگو کرده که در ادامه میخوانید:
از آغاز فوتبالتان بگویید.
من دنیای فوتبالیام را از زمینهای خاکی شروع کردم. امروز با وجود همه آکادمیها و مدارس فوتبال، استعدادها راهی به فوتبال ندارند زیرا تمکن مالی ندارند و حضور در این آکادمیها هزینههای بالایی دارد. این در صورتی است که استعدادهای ناب فوتبالی که اکثرا در مناطق محروم هستند، جایشان را با مفرحین عوض کردهاند.
چه شد که وارد دنیای فوتبال شدید؟
من از سنین پایین در محله بازی میکردم و با توجه به علاقهام، نقش لیدر تیم را داشتم. پس از فوتبال محلی، در دبیرستان هاتف که تنها دبیرستان دارای زمین چمن بود، روند رشد ما آغاز شد. از آنجا به نخستین باشگاه فوتبالیام، یعنی تاج اصفهان راه یافتم.
در آن زمان باشگاه تاج ۵ تومان برای ثبتنام دریافت میکرد، خانواده من به ویژه پدرم علاقهای به فوتبال نداشتند پس از یکی از همسایهها قرض کردم. در اولین روز تمرین در ورزشگاه باغ همایون حدود ۲ ساعت زودتر به آنجا رفتم و رفتن روی آن زمین چمن از آرزوهای من بود. آنجا جرقه ورود من به فوتبال خورده شد، سپس به باشگاه خانه جوانان رفتم که متعلق به هلالاحمر امروزی بود و در نهایت به ذوبآهن رسیدم.
چرا دروازهبانی را انتخاب کردید؟
بچهها از همان اول حرکات دروازهبانی را دوست دارند، من هم همینطور. وقتی در ورزشگاه تختی تمرین دروازهبانان را میدیدم بیشتر علاقهمند میشدم و سعی میکردم حرکاتشان را تقلید کنم. در دبیرستان ۲ سال قهرمان آموزشگاهها شدیم که یک سال از آن بدون گل خورده بود. با کمک دبیر ورزشم و با توجه قد و قامتی که داشتم در این پست ادامه دادم.
ذوبآهن اصلیترین باشگاه فوتبالی شما بود، چرا این باشگاه را انتخاب کردید؟
ذوبآهن پیشقدم شد و به سمت ما آمد. نخستین قرارداد من با ذوبآهن ماهی ۲۰۰ تومان بود. سال حدود ۴ نفر بودیم که با بقیه ۳۰۰ ولی با من ۲۰۰ تومان قرارداد بستند. نمیدانستم چرا ولی هیچگاه دست از تلاش برنداشتم. سال بعد بقیه ۱۰۰۰ و من ۱۲۰۰ شدم. باز هم به جای ناامیدی، تلاش کردم تا در نهایت در سال ۱۳۵۷ که به تیم ملی رفتم قراردادم ۴۳۰۰ شد و بقیه حدود ۲۳۰۰ یا ۳۰۰۰ تومان بود که جدای از کمک مربیان، از جدیت و پشتکار خودم بود. متاسفانه الان در این دوران دردها گریبانگیر ما شده است. تلاش زیادی کردم اما میتوانم بگویم به حق خودم نرسیدم. من متاسفانه یا خوشبختانه پشت سر ناصر حجازی ماندم و فرصت بازیکردن نداشتم اما اگر باز هم به عقب برگردم فوتبال را انتخاب میکنم.
درباره رسیدن به تیم ملی و حضور در کنار ناصر حجازی بگویید.
۲ سال در ذوبآهن بازی خیلی خوبی ارائه کردم و خودم را به تیم ملی تحمیل کردم. حدود ۷ سال قبل از اینکه به تیم ملی بروم، آقای حجازی دوازهبان تیم ملی بود. با او عکس گرفتم و به دیوار اتاقم زدم. الگوی ورزشی من شده بود. گذشت و من با پیشرفت به سرعت نور، در سال ۵۷ هماتاقی او شدم! نصحیت من به جوانان، تلاش و اثبات خود است و اینکه خودتان را تحمیل کنید. اینکه بنشینید و با حمایت دیگران پیشرفت کنید، افتخار کمتری نسبت به پیشرفت با زحمت خود دارد. قبل از جامجهانی و در اردوها با ناصر حجازی که همیشه دوست داشتم با او عکس بگیرم، هماتاق بودم که این سرعت پیشرفت برای خودم لذتبخش بود.
از خاطرات جامجهانی بگویید.
جام جهانی برای من پر از خاطرات شیرین و خوب بود. به تمام ما نشانی از جامجهانی آرژانتین داده شد که یادآور آن روزهاست.
با کدامیک از بازیکنان تیم ملی صمیمیتر بودید و همچنان در ارتباط هستید؟
با توجه به اینکه شهرستانی بودیم و تیمهای استقلال و پرسپولیس در آن زمان اکثریت را داشتند، سعی میکردیم میانهرو باشیم و بین این دو گروه، جذب هیچکدام نشویم که مشکلی ایجاد نشود ولی به هر حال من قبلا با مرحوم ناصر حجازی و همچنان با آقای روشن در ارتباط هستم. همگی دوستان خیلی خوبی بودند و هستند ولی شرایط طوری شده که خیلی همدیگر را نمیبینیم.
دلیل اصلی نتیجه نگرفتن ایران را جامجهانی چه میبینید و روند فوتبال ایران را چطور ارزیابی میکنید؟
جامجهانی در زمان قبل و زمانی که ما رفتیم، بر خلاف الان تنها ۱۶ تیم حاضر بودند و از آسیا و اقیانوسیه تنها یک سهمیه حضور داشت. فوتبال ما با دنیا خیلی فاصله داشت و بیشترین تمرکز تنها برای حضورمان بود، کسی انتظار نتیجه نداشت. تساوی ما با اسکاتلند نتیجه بسیار خوبی بود. در این مدت حدود ۵، ۶ بار به جامجهانی رفتیم اما هنوز نتوانستهایم از گروه صعود کنیم که نشان میدهد فوتبال ما پیشرفتی نکرده، تنها حاشیهها بیشتر شدهاند و هنوز خیلی از فوتبال دنیا عقبیم. ادعا میکنیم ولی اینطور نیست.
به لژیونر شدن هم فکر کردید؟
زمانی که بازی میکردم و فرانسه بودیم، یکی از دستاندرکاران به من گفت میخواهی ترتیبی بدهم اینجا بازی کنی؟ اما آن زمان تفکر لژیونر شدن نبود و من نیز با ذوبآهن قرارداد داشتم.
با این تفکرات و تجربیات مایل نیستید که وارد حوزه مدیریت در فوتبال شوید؟
علاقه دارم ولی تا یار که را خواهد و میلش به که باشد. اگر دعوت کنند حضور پیدا میکنم حتی در محله. هزینهای صرف من شده و وظیفهام است که اکنون این کار را انجام دهم ولی خودم که نمیتوانم خودم را دعوت کنم. هر جا بخواهند با کمال میل!
به نظر شما فوتبال اصفهان و ایران چگونه میتواند رشد کند؟
مسئولان رده بالا باید قدرتمند کار کنند. بخواهیم یا نخواهیم تمام باشگاههای ما دولتی هستند که برخلاف قوانین فیفاست. با این حال باشگاههای ما با یک دور زدن راحت نشان میدهند که دولتی نیستند ولی همه بودجه آنها دولتی است. این فوتبال وقتی میتواند رشد کند که به طور واقعی حرفهای بودن را تجربه کند. بازیکنان بدانند که در قبال پول سنگینی که میگیرند باید در اختیار فوتبال باشند و دنبال تفریح نباشند. در تمام دنیا از صبح تا شب در اختیار تیم هستند ولی اینجا فقط ۲ یا ۳ ساعت و بقیه روز برای خودشان هستند. این نشاندهنده حرفهای نبودن است. تماشاگران حرفهای نیستند. امکاناتمان هنوز در آن سطح نیست. جنجال مربیان لب خط را ببینید. درآمدی از فوتبال شامل تیمهای باشگاهی نمیشود و تلویزیون حق پخش فوتبال را نمیدهد. فوتبال در ایران فقط هزینه است. هیچ درآمدی ندارد و هر سال هزینهها به ۷۰۰، ۸۰۰ میلیارد میرسد. بازدهی اینقدر نیست. اگر تفکرات تمام ارکان فوتبال و ورزش حرفهای شود، میتوان انتظار پیشرفت داشت.
کلام آخر؟
امیدوارم سیاستگذاری این باشد که به پیشکسوتان بیشتر بها دهیم. آنها در گذشته و امکانات کمی که بوده افتخارآفرینی کردهاند و اکنون باید حالشان را بپرسید تا در مقابل خانوادههایشان سربلند شوند. همچنین امیدوارم فوتبال ما در مسیر درستی حرکت کند تا با این هزینههای سنگین افتخارات بیشتری برای شهرمان کسب کنیم. آرزو میکنم سلامت را در ورزش و فوتبال دیده و پاکی بیشتری از داوری تا تیمداری و بازی ببینیم.
انتهای پیام