در جریان کرونا، عده ای گفتند که حرم ها ماسک نمی خواهد یا ضریح شفا می دهد
یک استاد حوزه علمیه قم گفت: متأسفانه تقریباً همه چیز کشور ما سیاسی شده است و حتی در علم، دانش، تفکر و فلسفه هم خط کشی های سیاسی و گروهی را انجام می دهند. علت آن همین دکان داری است؛ یعنی بیاییم حرف های به اصطلاح علمی را به نفع سیاست و قدرت تفسیر کنیم و این خط کشی ها را انجام دهیم تا بگوییم ما هم حرف علمی داریم! در حالی که حوزه ی علم و فلسفه و تفکر، قواعد و میزان های خود را دارد.
یک استاد حوزه علمیه قم گفت: تقسیم بندی علم ایمانی و علم کفری و … را به هیچ وجه بنده نمی توانم بپذیرم، چرا که این تقسیم بندی هیچ استدلال محکمی ندارد.
مشروح گفتگو با آقای محسن غرویان را بخوانید؛
اخیراً وزیر محترم علوم نسبت به شبه علم و چالش دانش نما ها و دانشمندنما ها ابراز نگرانی کردند. به ویژه از زمان همه گیری کرونا دیدیم که دایرۀ توهم، اوهامات و مطالب غیرعلمی از برخی عالم نما ها شروع شد. در ابتدا تعریف شبه علم را بفرمایید تا وارد سوالات دیگر شویم.
نکته اول این است که علم کاربرد های مختلف دارد: گاهی به معنای مطلق به کار می رود یعنی هر نوع دانش و معرفت را علم می گویند. گاهی علم، معنای خاصی دارد و معادل کلمه ی ساینس یعنی علم تجربی است؛ همین علومی که ما امروزه به کار می بریم مثل علم فیزیک و شیمی که قوانین و قواعد آن از راه آزمایش و تجربه استخراج می شوند. به این ها اصطلاحاً «ساینس» یا علم تجربی گفته می شود. «علم» یک اصطلاح دیگری در روانشناسی دارد که حالت یقین و یقین روانشناختی است. علم گاهی در منطق به معنای صورت علمیه ی صد درصد مطابق با واقع است که یقین به معنی الاخص در مورد آن به کار می رود.
من خواستم فقط اشاره کنم که کلمه ی علم در جا های مختلف و علوم مختلف کاربرد های متعددی دارد. اما شبه علم که امروزه به کار می رود، یکسری از مطالبی است که یقین آور نیست و بر اساس مشهوراتِ بین مردم ساخته شده است، یا بر اساس ظنیات است و برخی بر اساس خرافات است. یعنی اساساً واقعیت و حقیقتی ندارد و این ها را به شکل علم و معرفت نسبت می دهیم و گاهی هم جنبه ی دینی به آن ها می دهیم. متأسفانه مشکل ما این است که مطالب ظنی و گاهی خیالی و خرافی، به شکل دینی و مذهبی درمی آید و عده ای اسم این ها را علم می گذارند.
نکته ای که به ذهنم می رسد این است که ما امروزه در دنیایی زندگی می کنیم که علوم تجربی زندگی ما را اداره می کند. وسائلی که می سازیم، تکنولوژی، صنعت، ماشین، هواپیما، و تمام اموراتی که زندگی ما با آن ها اداره می شود، بر اساس علوم تجربی و دستاورد های کشف و اکتشافات بشری است؛ امروزه در تمام دنیا این علوم حکومت می کنند و ما باید به این ها بها و ارزش دهیم؛ لذا نمی توانیم این ها را علم ندانیم و یکسری مطالب ظنی و بعضاً خرافی را به اسم دین، علم دینی بنامیم.
مستحضرید در همه گیری کرونا عده ای که در ظاهر باسود بودند، می گفتند که واکسن نزنید و از روغن بنفشه استفاده کنید! اما در طرف مقابل تعداد زیادی از مردم که سواد علمی مصطلح را نداشتند به دنبال واکسیناسیون به روش جدید بودند. به عنوان سوال دوم، تفاوت و خصوصیات عالمانی که علم دارند، اما تفکر علمی ندارند و در نقطه مقابل، کسانی که عالم نیستند، اما تفکر علمی دارند، را بفرمایید.
همان طور که اشاره کردم متأسفانه در طول تاریخ ادیان و مذاهب، همیشه کسانی بوده اند که از جهل مردم سوءاستفاده کرده اند تا برای خودشان موقعیتی درست کننند، دکانی باز کنند و مردم را به سمت خودشان بکشانند. به همین دلیل با دستاورد های علوم جدید به بهانه های مختلف مبارزه می کردند.
امروزه عده ای در جامعه ی فعلی ما که متأسفانه برخی از آنان در کسوت روحانیت هستند، حرف هایی می زنند درباره اینکه علم، کفر و ایمان دارد و باید ببینیم که علم در چه سرزمین و چه منطقه ی جغرافیایی پدید آمده است؟ اگر آن منطقه، منطقه ی کفر است، علم کفری است و اگر آن منطقه، منطقه ی ایمان است، علم مؤمن است؛ برخی، یکسری حرف های بی پایه و اساس و غیرعقلایی را مطرح می کنند و عده ای از جوانان و مردم را فریب می دهند. از این گونه مقولات مطرح می کنند که، چون بلاد غرب، بلاد حکومت شیطان و کفر است، بنابراین هر چه از علوم غربی بیاید، بر باطل هستند و از این حرف ها. در حالی که واقعیت این است که همین دستاورد های علوم تجربی و علوم غربی، زندگی بشر را اداره می کند. به هر حال مصنوعات و تکنولوژی های مختلفی که امروزه زندگی بشر را اداره می کند، دستاورد همین علوم است.
ما در اینجا بحث های فلسفی و منطقی نداریم که آیا این علوم صد درصد مطابق با واقع اند یا نه؟ این بحث دیگری است. ولو اینکه این علوم، ظنی هم باشند، اما این ها نسبت به عقاید، باور ها و علوم دیگری که ما می سنجیم، کاربردی ترند و زندگی بشر را راحت تر کرده اند، رفاه بیشتر برای مردم آوردند، بیماری ها را کم کردند و…. ما از این حیث می گوییم و نباید به اسم دین، علم ایمانی و اسلامی و علوم اسلامی، همه ی این علوم تجربی را محکوم به بطلان کنیم؛ لذا تقسیم بندی علم ایمانی و علم کفری و … را به هیچ وجه بنده نمی توانم بپذیرم، چرا که این تقسیم بندی هیچ استدلال محکمی ندارد.
بنابراین، تجربه ی عده ای از عوام که درس خوانده نیستند، نشان می دهد که ما باید از علوم جدید استفاده کنیم، از این ها در زندگی خود استفاده کرده و ثمرات آن را ببینیم. این ها با اینکه تحصیل کرده نیستند، اما تفکر علمی دارند و برای علوم و دستاورد های علم بشر، ارزش قائل هستند. به عکس، عده ای تحصیلاتی دارند، اما تفکر علمی ندارند؛ این ها درگیر یکسری شبهات و خرافات ذهنی هستند، در ذهن خودشان خیالاتی دارند و همین تقسیم بندی که اشاره کردم یکی از این نمونه ها است که علم فیزیک، شیمی و ریاضیات را به مؤمن و کافر تقسیم کنیم؛ این مبنای غلط و خطرناکی است که متأسفانه عده ای از جوانان را هم فریب داده و جذب کرده است و برخی از آقایان هم از این نوع حرف ها می زنند.
مثل تقسیم علم طب به اسلامی و غیر اسلامی.
بله، این هم نمونه ی دیگری است که من دیدم برخی از مراجع بزرگوار، موضع خوبی گرفتند و گفتند که ما چیزی به نام طب اسلامی نداریم. ا خواص گیاهان، نباتات، میوه ها و محصولاتی که ما در طبیعت آن ها را پرورش می دهیم، برای سرزمین کفر و ایمان که متفاوت نیست. غذا هایی که می خوریم و میوه هایی که در طبیعت استفاده می کنیم، در سرزمین کفر باشد یا اسلام، آثارش یکسان است. فیزیولوژی بدن انسان که اسلامی و غیر اسلامی ندارد؛ لذا به نظر من دخالت دادن عقیده یک خطای بزرگی است. یعنی بیاییم عقاید انسان ها و مباحث جهان بینی را در قوانین طبیعت بیاوریم و بخواهیم بر اساس آن ها تقسیم بندی کنیم که طب اسلامی و غیر اسلامی داریم! مثل این است که بگوییم که بدن اسلامی و غیر اسلامی داریم. این ها حرف های خنده دار و مضحکی است و در دنیای امروز از ما نمی پذیرند.
بله، یکسری روایاتی داریم که در آن ها ائمه (ع)، یکسری خواصی برای میوه جات و محصولات مختلف بیان کرده اند. معنای این روایات، این نیست که دیگر غیر از آنچه که در این روایات و اخبار آمده است، هر حرفی زده شود حرف های غیرعلمی و باطل است. این بسیار مبنای خنده آوری در جهان امروز است؛ در حالی که دنیای امروز، دنیای تفکر، دانش، علم و معرفت است و دنیای خرافات نیست.
ما باید جلو گسترش این تفکرات را در جامعه بگیریم و با آن مقابله کنیم. در جریان همه گیری کرونا هم اشاره کردید که عده ای متأسفانه گفتند که حرم ها ماسک نمی خواهد یا ضریح شفا می دهد. دیدم که برخی از روحانیون که سخنرانی کردند و منبر رفتند که کرونا نمی تواند در کسی که داخل حرم است اثر کند و امثال این حرف ها را گفتند، خودشان با کرونا فوت کردند. بسیاری از علمای ما که با واکسن ها مبارزه کردند و درباره واکسن های غربی و آمریکایی گفتند که این ها شفا نمی دهند، اثر نمی کنند و نزدند، و در برابر علم ایستادگی کردند، گرفتار کرونا شدند و از دنیا رفتند. این ها تجربه هایی است که ما داریم و باید دیدگاه و نگاه خود را به علم و شبه علم کاملاً عوض کنیم و امروزه حرف های عقلایی بزنیم و الا چهره دین و اعتقادات دینی را خراب می کنیم.
چرا در عصر حاضر و چند سال اخیر، افراد یک جامعه، شبه علم را به علم ترجیح می دهند؟
من فکر می کنم این ها برای مُرید جمع کردن و دکّان داری است. آنچه که من در برخی از روحانیون، معممین و دانشگاهیانی که چنین تفکراتی دارند می بینم، بُعد سیاسی دارد و بعضاً می بینم که برخی ارکان حکومت هم از این ها حمایت هایی می کنند. این ها جنبه ی سیاسی دارد و برای مبارزه با غرب، آمریکا و اروپا می آیند حتی علم غربی را هم محکوم می کنند. شما با غرب و اروپا درگیری سیاسی دارید و این را نباید در علوم غربی و دستاورد های دانش های اروپایی دخالت دهید. این ها دو حیثیت جدا از هم هستند.
متأسفانه برخی از سوی حاکمیت می آیند و این افراد را به کار می گیرند تا از حرف های شبه علمی را برای استفاده های سیاسی جناح و گروه خاص خودشان مطرح کنند. در حالی که ما می بینیم دانشگاهیان تحصیل کرده و آزاداندیش، این دو حیثیت را از هم جدا می کنند و نمی گذارند از افکار آن ها سوءاستفاده سیاسی شود.
متأسفانه تقریباً همه چیز کشور ما سیاسی شده است و حتی در علم، دانش، تفکر و فلسفه هم خط کشی های سیاسی و گروهی را انجام می دهند. علت آن همین دکان داری است؛ یعنی بیاییم حرف های به اصطلاح علمی را به نفع سیاست و قدرت تفسیر کنیم و این خط کشی ها را انجام دهیم تا بگوییم ما هم حرف علمی داریم! در حالی که حوزه ی علم و فلسفه و تفکر، قواعد و میزان های خود را دارد. اما سیاست بحث دیگری است و نباید اخلاق، علم، دانش و فلسفه را سیاسی کنیم و خط بندی جناح اصول گرا و اصلاح طلب درست کنیم. علم که اصول گرا و اصلاح طلب ندارد و دانش، فیزیک، فیزیولوژی و طب را نمی شود در دسته بندی خودمان بیاوریم. این کار ها ضربه به علم، فکر، عقل، تفکر و اندیشه است.