نعت حضرت رسول در ادب پارسی خوانده شد

به گزارش خبرنگار کتاب و ادبیات آنا، گروه بین المللی هندیران امشب، ۲۸ بهمن ماه به مناسب مبعث رسول مکرم اسلام (ص) ویژه برنامه «نعت حضرت محمد (ص) در ادب پارسی» را  با حضور شاعران، خوشنویسان و دیگر هنرمندان داخلی و خارجی با مدیریت علیرضا قزوه و اجرای سید مسعود علوی تبار برگزار کرد.

نعت حضرت رسول در ادب پارسی خوانده شد

در این برنامه شاعران و هنرمندانی همچون علیرضا قروه، رضا اسماعیلی، سید مسعود علوی تبار، امیر عاملی، محمد مهدی عبدالهی، علیرضا حکمتی، مسعود ربانی، رضا عبدالهی،  عزیز آذین فرد، نغمه مستشار نظامی، حمیده پارسافر، سمانه خلف زاده، زهرا محدثی خراسانی، زیبا فلاحی، فاطمه ناظری،صبا فیروزی و مهسا ایمانی حضور داشتند.

در این نشست رضا اسماعیلی شاعر و منتقد ادبی طی سخنانی با عنوان تاملی در حقیقت «صلوات» ضمن بیان جایگاه شایسته «صلواتیه»  در شعر نبوی که یکی از زیر شاخه های ادبیات آیینی است، گفت: آنچه در مورد حقیقت صلوات تاکنون ناگفته مانده، تفسیر مبسوط و مکشوف فراز «آل محمد» است. این که برداشت ما از «آل محمد» چیست و گستره معنایی و مفهومی آن تا کجاست؟ اگر دایره مفهومی «آل» یا «اهل» را فقط به خویشان و بستگان نسبی و سببی پیامبر(ص) محصور و محدود کنیم، آن وقت در پاسخ این سوال در می مانیم که چرا رسول خدا(ص) درباره سلمان فارسی فرمودند: «سلمان منّا اهل البیت؟ سلمان از اهل ‌بیت ماست.»

 

 

رضا اسماعیلی ادامه داد: پس آنچه که مسلم است دایره مفهومی «آل محمد» بسیار گسترده تر و فراتر از همخونی و خویشاوندی نسبی و سببی است. چرا که در بعضی از آیات و روایات واژه «آل» یا «اهل» به معنای پیروان و رهروان نیز به کار رفته است. با در نظر گرفتن این معنا می توان گفت که «آل محمد» قابل تعمیم به همه کسانی است که پیرو دین و آیین محمدی هستند. یعنی یکی دیگر از لایه های تفسیری این آیه با لحاظ این که پیامبر اکرم(ص) پدر معنوی امت اسلامی است، «خویشاوندی اعتقادی و معنوی» است. چنان که در روایتی از پیامبر اکرم(ص) آمده: ««أنا وعَلِیٌّ أبَوا هذِهِ الامَّة»، من و علی پدران این امت هستیم. (کمال الدین: ص ۲۶۱ ح ۷)

 وی در انتها ضمن قرائت آیه ۷۸ سوره حج اظهار داشت : با این توسعه معنایی، همه انبیا و اولیا الهی – از آدم تا خاتم – در دایره شمول «آل محمد» قرار می گیرند. بنابراین وقتی ما در صلوات بر رسول خدا از عبارت «آل‌ محمد» استفاده می‌کنیم، در واقع این عبارت به تمام انبیا و اولیاء الهی اشاره دارد که پیامبر اکرم(ص) خاتم راه توحیدی آنهاست، و حضرت عیسی و موسی (ع) و همه انبیاء الهی و همچنین حضرت مریم (س) نیز در ذیل سلسله نورانی «آل محمد» قرار می‌گیرند که احترام و تکریم آنان واجب است.

در ادامه شاعران به قرائت شعر خود در مدح و منقبت حضرت محمد و روز مبعث پرداختند کهتعدادی از آنها را مرور می کنیم:

علیرضا قزوه :

شده ست راز ازل نقش بر نگین محمد(ص)

زمان دویدن گَردی ست در زمین محمّد(ص)

خوشا به روز و به ماهی که روز و ماه تو باشد

خوشا به سال و به قرنی که شد قرین محمّد(ص)

خوشا به آن که دل و جان و روح او همه با اوست

به عرصه‌ عرصات است همنشین محمّد(ص)

ستاره می‌دمد از خاک آستانه‌ی کویش

بهار می‌چکد از جیب و از جبین محمّد(ص)

دخیل بسته‌ام امشب که عطر نور بگیرم

از آستان محمد(ص) از آستین محمّد(ص)

اگر حسین(ع) و حسن(ع) چلچراغ خانه‌ی اویند

علی(ع) و فاطمه(ع) نورند، نور دین محمّد(ص)

قسم به آینه و نور و صبح و سکر سپیده

به  گل، به سبزه، به ریحان، به یاسمین محمّد(ص)

که دست، هیچ زمان از مرام او نکشیدم

هزار مرتبه سوگند بر یقین محمّد(ص)

هزار مرتبه احسنت و آفرین و سلامم

به آن که مدح علی(ع) گفت و آفرین محمّد(ص)

“علیُّ یُؤمِنُ بالله” بر نگین علی(ع) بود

نوشته شد “صدق الله” بر نگین محمّد(ص)

مده امانت دل را به دست هر کس و ناکس

تو هم امین خدا باش، هم امین محمّد(ص)

ز هوش می‌رودم چشم و دل به عرصه‌ی محشر

چو بنگرم به نگاه خدای‌بین محمّد(ص)

تمام بود و‌ نبودم، همه قیام و قعودم

فدای لحظه‌ “ایاک نستعین” محمّد(ص)

*سید مسعود علوی تبار:

آن داد گر امین رسول مدنی است

بر حلقه ی دین نگین رسول مدنی است

آنکس که یصلون ملائک با اوست

او رحمت عالمِین رسول مدنی است

*رضا عبدالهی:

می رسد مردی که چشمش یک افق آیینه دارد

با طراوت مثل باران جنگلی در سینه دارد

شعر سرخ نی نوایی می سراید از گلویش

مهربانی چشمه چشمه سبز می جوشد ز رویش

می رسد مردی به اسم خاتم باغ نبوت

تکسوار وادی عشق مرد میدان فتوت

از بهار سال سبزش می شکوفد باغ انگور

بر لب شب می نشاند عاشقانه خنده ی نور

می رسد مردی ز افلاک روی کتفش ماه و خورشید

می دهد در شبنم نور  شاخه ها را غسل تعمید

می شکافد بی تکلم سینه ی سرخ تبر را

می دهد بر اهل ایمان مژده فتح سحر را

 

 

*مصطفی محدثی خراسانی

هر صبح شکوه سرمدی می بینم

هرشب نفخات احمدی می بینم

هستی ،چوبهار جوشش نام شماست

گلها،همه را،محمدی می بینم

*ایرج قنبری

قبله جان ای شرف کائنات

عطر حضور تو بهار حیات

ماه جمال تو بهشت همه

ای ز تو نور علی و فاطمه

جان امین ، چشمه انوار حق

چشم تو خورشید ،شفق در شفق

ای گل خورشیدی فردای ما

دیده تو باغ تماشای ما

ای به ملک عاشقی آموخته

چشم به سوی تو جهان دوخته

غرق در آیینه ایزد شدی

نزد خداوند محمد شدی

با تو دلارایی و دلبندی است

جلوی آیات خداوندی است

با تو جهان از نفس گل پر است

جان و دل از عطر تغزل پر است

ای تو عزیز دو جهان مصطفا

سینه تو معدن لطف و سخا

در طلب صورت ماه توایم

تشنه یک جرعه نگاه توایم

*مهسا ایمانی

دلچسب ترین واژه عرفان صلوات

برآل نبی و ذکر قران صلوات

هر لحظه کلام عاشقان این باشد

بر چهره ی دلربای جانان صلوات

*سمانه خلف زاده

سرچشمه رحمت است وباران حیات

بانام شریف او بجو راه نجات

ای غنچه اگر شوق شکفتن داری

بفرست بر او و خاندانش صلوات

*رباب کلامی

خدا کلید در خانه را به دست تو داد

و مُهر حکم ملوکانه را به دست تو داد

چقدر بارقه‌ی رحمت تو گیرا بود

که قلب عاشق پروانه را به دست تو داد

نگاه کرد به مستان بی‌حد و عددت

بساط ساغر و پیمانه را به دست تو داد

گره فکند به زلف وجود و بعد از آن

به پیش چشم ملک شانه را به دست تو داد 

اراده کرد جهان جلد دین عشق شود

نشست گوشه‌ای و دانه را به دست تو داد

*حمیده پارسافر

ای به نام ِ تو زنده نام ِ حروف!

ذات ِ نظم‌ ِ تو در نظام ِ حروف!

غرق رحمت شد آنکه نام تو را

بر لب آورد با سلام ِ حروف!

ای که وصف تو بر سریر کمال

علت غایی ِ قیام حروف

نیستی«میم» و «حاء» و «دال» ؛ که هست

نام تو معنی ِ تمام حروف

یک حدیث تو بس، که کل جهان

لب ببندد به احترام ِ حروف

به کمند تو تن سپرده به دام

این غزالان خوش‌خرام حروف

با حضورت پر از بهار شده ست

بی گل و سبزه ای ، مشام حروف

بی گمان وصف کرده‌است تورا

آن که دارد به کف زمام حروف

اگر از ذات تو نگیرد وام

باد هر عزتی حرام حروف!

انتهای پیام/

دکمه بازگشت به بالا