نشریه آمریکایی Slate: خاورمیانه در حال انفجار

نشریه آمریکایی Slate: خاورمیانه در حال انفجار
آفتاب‌‌نیوز :

فرد کاپلان در نشریه آمریکایی Slate نوشت: ، در ادامه این مطلب آمده است: بسیاری از این حملات و تهاجم‌های اخیر، از بزرگترین، خشن‌ترین و جنجالی‌ترین جنگ کنونی منطقه یعنی جنگ بین اسرائیل و حماس، سرچشمه می‌گیرد. البته برخی از این درگیری‌ها اگر به جنگ اسرائیل و فلسطین مرتبط باشد هم صرفا یک ارتباط حاشیه‌ای دارد. تعداد کمی از این تهاجم‌ها هم کاملاً گیج کننده و عجیب هستند.

حمله اسرائیل به غزه و لبنان، حمله حماس و حزب‌الله به اسرائیل، حمله اردن و ایران به سوریه، حمله ایران به عراق، حمله حوثی‌های یمن به کشتی‌ها در دریای سرخ، حمله امریکا و بریتانیا به اهداف حوثی‌ها در یمن، و آخرین و از برخی جهات شگفت انگیزترین مورد، تبادل موشک و پهپاد بین ایران و پاکستان. این فهرست از تهاجم ها، همان چیزی است که چارلز لیستر، عضو ارشد انستیتو خاورمیانه، آن را «درگیری فرامرزی در سطح جنون آمیز» می‌نامد.

در طی حملات پاکستان به ایران که در تلافی حملات ایران به پاکستان انجام شد، برای نخستین بار پس از جنگ ایران و عراق در سال‌های ۱۹۸۰-۱۹۸۸، خاک ایران مورد حملات موشکی واقع شد.

جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن، در مقاله‌ای برای شماره اکتبر ۲۰۲۳ نشریه فارن افرز نوشت که خاورمیانه «آرام‌تر از دهه‌های گذشته است». به سالیوان اجازه داده شد که این جمله را حذف کند و چندین بخش دیگر را برای نسخه آنلاین مجله اصلاح کند تا حقایق مرتبط با حمله حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر و واکنش انتقامی اسرائیل را توضیح دهد.

اما موضوع این است که وقتی نسخه چاپی مجله منتشر شد، ادعای سالیوان درست به نظر می‌رسید. در این سه ماه چه اتفاقی افتاده است؟ آیا همه درگیری‌های بعدی، از وقایع ۷ اکتبر سرچشمه می‌گیرند؟ آیا همه آن‌ها یک موج عظیم خشونت را نشان می‌دهند و صحنه‌های مختلف یک درگیری هستند که برای مدت‌ها مسکوت مانده بود و با حمله حماس و واکنش اسرائیل، رخ نمایانده است؟

این موضوع پیچیده‌ای است.

مهم‌ترین و هشداردهنده‌ترین حملات، همین چند روز پیش، توسط ایران و علیه ایران انجام شد. تهران از دخالت مستقیم در جنگ‌های اطرافش خودداری کرده بود و در عین حال از طریق گروه‌های نیابتی اش به درگیری‌ها دامن می‌زد. شاید ایران به خاطر دو ناو هواپیمابر امریکایی که دقیقاً برای همین هدف به سمت دریای مدیترانه حرکت کردند، از ورود مستقیم به جنگ منصرف شده بود. ایران حماس را حمایت کرده، اما هرگونه دخالت در حمله ۷ اکتبر را رد می‌کند. تهران به شبه نظامیان حزب الله مستقر در لبنان این امکان را می‌دهد که برای نشان دادن حمایتش از حماس، به شمال اسرائیل حملات موشکی کنند، اما نه در حدی که موجب واکنش اسرائیل شود.

انگیزه مقامات ایرانی برای حملات موشکی اخیر، محل حدس و گمان است. ممکن است آن‌ها احساس کنند که باید رهبری خود را نشان دهند تا به گروه‌های نیابتی‌شان نشان دهند که آن‌ها را در جنگ تنها نگذاشته اند و صرفا آن‌ها نیستند که درگیر شده اند. فواد محمد حسین، وزیر خارجه عراق، در یکی از برنامه‌های خبری به کنایه گفت که ایرانی‌ها می‌خواستند به کسی حمله کنند و می‌دانستند که نمی‌توانند خطر حمله به اسرائیل یا آمریکا را به جان بخرند، بنابراین رهبران کرد‌ها در عراق را بمباران کردند.

مایکل نایتز از اعضای ارشد انستیتو واشنگتن، حملات ایران به کرد‌ها در عراق را «بمباران مظنونان همیشگی» توصیف کرد، اما این کمی نادرست به نظر می‌رسد. ولی نصر، کارشناس امور خاورمیانه در دانشکده عالی مطالعات بین المللی دانشگاه جان هاپکینز، به من گفت: «وزیر خارجه عراق نمی‌خواست اعتراف کند که تروریست‌های ضد ایرانی در خاک عراق فعالیت می‌کنند».

با این حال، این سوال همچنان باقی است: چرا در این زمان حملات انجام شد؟ احتمالا نشان دادن قدرت خود به اسرائیل یکی از دلایل ایران بوده است. تهران در ابتدا گفت تأسیسات مخفی موساد را هدف قرار داده است و این حمله را واکنش به بمب گذاری انتحاری ۴ ژانویه در آرامگاه [سردار]قاسم سلیمانی، در چهارمین سالگرد ترور وی دانست. (هر چند داعش مسئولیت حمله تروریستی کرمان که منجر به جان باختن ۸۴ ایرانی شد را بر عهده گرفته، اما ایران، سازمان جاسوسی اسرائیل را متهم این بمب گذاری می‌داند).

تهران تقریباً همزمان با حمله به کرد‌ها در عراق، مواضع داعش در سوریه را نیز هدف قرار داد. با این حال، حتی آن حمله نیز به جهاتی متوجه اسرائیل بود. فرزین ندیمی، کارشناس ارشد انستیتو واشنگتن، در گفت و گوی تلفنی خاطرنشان کرد: موشک شلیک شده به سوریه، دوربردترین موشکی است که ایران در یک حمله نظامی شلیک کرده است و مانند موشک‌هایی که به سمت عراق شلیک شد، بسیار دقیق بود. ندیمی گفت: این موشک‌ها همان مسافتی را که برای اصابت به اسرائیل لازم بود طی کردند. به این معنا، احتمالاً منظور تهران تا حدی ارسال یک سیگنال به اسرائیل بوده است.

با این حال، حمله پهپادی و موشکی ایران به پاکستان گیج کننده‌تر است. نصر آن را «بی پروا» و «حیرت برانگیر» خواند. ندیمی گفت ایرانی‌ها «احتمالاً به آن فکر نکرده‌اند». هدف این حمله، تروریست‌هایی بود که اخیراً ۱۶ نیروی سپاه را در مرز ایران و پاکستان به قتل رسانده بودند. اما ایرانی‌ها باید می‌دانستند که دولت پاکستان پاسخ خواهد داد. هر یک از طرفین ادعا کرده اند که حمله طرف مقابل باعث کشته شدن زنان و کودکان شده است.

نکته عجیب در مورد این مبادله آتش این است که از بسیاری جهات، ایران و پاکستان متحد هستند. آن‌ها در شرف برگزاری یک رزمایش دریایی مشترک بودند که بعد از این اتفاقات لغو شد. تهران و اسلام آباد، هر دو، گروه تروریستی مذکور را متخاصم می‌دانند. مقامات و دیپلمات‌های آن‌ها که به طور منظم با یکدیگر تماس دارند و می‌توانستند عملیات مشترکی را علیه این گروه برنامه ریزی کنند. در عوض، دو طرف یکدیگر را محکوم کرده و سفرای خود را خارج کرده اند.

ناظران بر این باورند که تنش بین دو کشور فروکش خواهد کرد. هیچ کس خواهان جنگ، یا هر نوع رویارویی در مرز نیست، به خصوص که پاکستان دارای سلاح هسته‌ای است. دیپلمات‌هایی از عمان، امارات متحده عربی و چین به طرفین پیشنهاد میانجی گری داده اند.

با این حال، با توجه به اینکه خشونت مانند یک بیماری همه گیر کل منطقه را تحت تاثیر قرار داده است، چه کسی می‌داند که آیا دو طرف به خود خواهند آمد یا خیر. از آنجایی که حمله ایران و پاسخ پاکستان هر دو، حداقل تا حدی، برای خشنود یا آرام کردن جناح‌های سیاسی داخلی انجام شده، تداوم رفتار‌های غیر معقول، دور از ذهن نیست. برای مثال، ممکن است تهران به دلیل نگرانی از اینکه دیگران به ویژه امریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها فکر کنند حمله موشکی به ایران بدون عواقب است، احساس کند لازم است به حملات پاکستان پاسخ دهد.

همه این‌ها در حالی است که جنگ در غزه در جریان است. فارغ از اینکه علت اصلی جنگ‌ها و درگیری‌های منطقه چیست و صرف نظر از اینکه این درگیری‌ها علل متعددی دارند، باید این را پذیرفت که حداقل تعدادی از آن‌ها به نحوی وابسته به بزرگترین و تاریخی‌ترین جنگ منطقه یعنی تقابل اسرائیل و فلسطین هستند و تا زمانی که این جنگ در جریان است، درگیری‌های مرتبط نیز پایان نخواهند یافت.

دکمه بازگشت به بالا