چه چیزی علی(ع) را «علی» کرده است؟
ما در مورد دعای من زیاد صحبت کردیم ، به حدی که در نگاه اول تردیدی نیست که حرفی برای گفتن وجود دارد ، اما واقعیت این است که هنوز حرف های زیادی برای گفتن در مورد آن وجود دارد ، به ویژه در دنیای امروز که تشنه تر از همیشه است. علی (ع). مهمترین چیزی که باید بگوییم این است که واقعاً علی را «علی» ساخته است؟
در ابتدای اظهار نظر خود ، ابن ابی الحدید المعزلی ، که تفسیر او در مورد نهج البلاغه سرشار از عشق وی به امام و تلاش وی برای به تصویر کشیدن شخصیت است ، در ابتدای اظهار نظر خود اظهار می دارد: در امام علی (ع) همه خصوصیات کمال جمع شده است. ، و در غیر این صورت صحیح نیست؛ خواه نزدیکی پیامبر (ص) ، رابطه آن حضرت یا دانش ، شجاعت ، جنگ ، اخلاق و غیره. از دیدگاه خود و در یک جمله از سخنان حسن بصری می نویسد: این پیکان بود که خداوند با پرتاب به سوی دشمنان خود پروردگار ، فضل و صاحب این ملت بود؛ او نه علت خدا را كوتاه كرد ، نه در دين خدا آن را انكار كرد و نه مال خدا را از آن خود كرد.
وی در ادامه در مورد ماهیت امام به تفصیل بحث می کند و یادآوری می کند که هر دانشمند بزرگ اسلامی مستقیم یا غیرمستقیم دانش خود را از وی به دست آورده است؛ او شجاعانه نام قهرمانان قبلی را با نام خود فراموش کرد و حتی موارد زیر را نیز حذف کرد. با توجه به قدرت و قدرت ، ابن قتیبه در كتاب 2 المعارف با كسی نجنگید ، با این تفاوت كه با زمین برخورد كرد و نمونه ای از بخشش و سخاوت وجود نداشت و شعبی گفت كه او نمی گوید “نه”. برای سالک و حتی به معاویه که دشمن خشم بود. سخاوتمندانه با آن آشنا شد. صبر و بخشش او به خوبی شناخته شده بود ، جهاد او را که از طریق خدا اعمال می شد ، توسط دوستان و دشمنان ، با فصاحت شناخته شده بود. او امام فصیح و استاد خلیفه ها بود ، همانطور که گفتند سخنان او فراتر از سخنان خالق و بالاتر از کلام آفرینش است. خوشبختی ، زهد در جهان و عبادت غیرقابل توصیف است. نظر و تاکتیک های او و همچنین سیاست او از نظر ماهیت خداوند بی نظیر و خشن بود و هرگز در امور دینی عقب نماند … 3
ابن ابی الحدید دیگر کیفیت کمالی را که علی بتواند با آن ارتباط برقرار کند پیدا نمی کند. در جای دیگر ، او به صراحت می نویسد: آنچه انجام داد مطابق با عقلانیت سیاسی بالا بود و به دور از فریب و کلاهبرداری بود.
وی به قول امام (ع) می نویسد: معاویه از من باهوش تر نیست ، اما فریب و دروغ است. وی می نویسد كه امام یقیناً مؤثرتر و سیاسی تر از معاویه بوده است ، البته وی قانون شریعت را در رعایت امور كشور رعایت می كرد و هرگز از آن منحرف نمی شد. روشی که امام برای مقابله با بحران های طوفانی به کار برد ، یک معجزه بود ، اما برای همه غیر قابل درک بود.
بدون شک اتحاد این خصوصیات در یک فرد ، او را از دیگران متمایز می کند ، اما از نظر انسانیت و نیکوکاری ، که از ایمان او به پروردگار عالم منشأ گرفته است ، وی هنوز هم اندک است. امام خود را مرد و ارزشمند قلمداد می كرد؛ او این وظیفه خود را برای خدمت به دیگران ، دستگیری همه افراد دانست و تصور کرد که زندگی به عنوان دیگران به عنوان غرور است. این کلمه والا ، در میثاق خود با مالک اشتر ، او را از دیگران متمایز می کند ، جایی که فرمود: با مردم با شفقت رفتار کنید و آنها را دوست داشته باشید ، درست مثل یک شکارچی گرگان که برای تغذیه یک برده آن را گناه می داند. با آنها روبرو نشوید زیرا دو نوع وجود دارد: یا برادر شما در دین است یا مانند شما در آفرینش است ، بنابراین باید اشتباهات آنها را ببخشید و به کاستی های آنها توجه کنید .7 بنابراین علی انسانیت و علیت علی است ، صفتی که که برای ما آسان است غیر قابل درک. جهت گیری کامل سیره علی (ع) در این بخش خلاصه می شود.
سرانجام ، وی خاطرنشان می کند که ابن خلکان از مرگ اشراف طاووس یمنی از امام علی (ع) سخن می گوید ، هرچه به انسان نگاه می کند. وی می نویسد: طوس یمانی که پیروان او بود و به درخواست هشام بن عبد الملک او را در مکه ملاقات کرد ، به هشام گفت: از امیرالمؤمنین علی (ع) شنیدم که فرمود: هر زمان که بخواهد به جهنم نگاه کند. ، به مردی نگاه کنید که یک قبیله را محاصره کرده است. یعنی او معتقد است که از دیگران برتر است و دیگران را تحقیر می کند. هشام گفت: “موعظه کنید! وی گفت: من از فرمانده مؤمنان شنیده ام ، که فرمود: در جهنم مارهای قدرتمند و عقربهایی مانند گاوهایی وجود دارند که بره ها را گاز می گیرند که با عدالت افراد برخورد نمی کنند. شخص دیگری این کار را می کند در حوزه قدرت ، این محور جهان اسلام است و همه از آن پیروی می کنند. او واقعاً مردی در ایده آل هاست زیرا خود را بنا می کند و مردی به شکل اسطوره است. به گفته فدوی زانووزی: اگر بشار بشار کیف بشار حن! علی یک انسان است ، اما انسان چیست؟ مردی که خداوند خودش را نازل کرده است
1- توضیح نهج البلاغه ، دوره 1 ، 18-20. سمت.
2 – دائرyclالمعارف ، ص 90.
3- شره نهج البلاغه ، دوره 1 ، 22-25.
4- شره نهج البلاغه ، جلد 10 ، صفحه 233.
5 همان ، جلد 10 ، صفحه 215.
6- همانجا ، دوره 7 ، 72-73.
7- سبح العشی ، جلد 10 ، ص.
8- مرگ نجیب ، جلد 2 ، صفحه 510
9 – الدریا ، جلد 9 ، ص 816.