روایت شاهدان عینی از یک فاجعه
یک روز پس از انفجار وحشتناک در کلینیک سینا آتار در تهران ، چهار مقام بالینی و یک پزشک در صحنه حاضر دستگیر و بعداً با قید وثیقه آزاد شدند. تحقیقات برای تعیین جزئیات دقیق این حادثه که موجب کشته شدن 19 نفر شد ، در حال انجام است. آغاز شده.
به گزارش رویداد برتر روزنامه شرقی این چهار متهم صاحب ساختمان ، رئیس و معاون درمانگاه و رئیس مرکز هستند. پزشک حاضر در صحنه نیز دیروز به دلیل درگیری با مقامات دستگیر شد که وی نیز آزاد شد.
اکثر کشته شدگان در این سانحه متخصصان و کارکنان اتاق عمل بودند که در کف جراحی بودند. این دو نفر یک زن و شوهر بودند که در اتاق عمل مشغول به کار بودند و اجسادشان را به روشی دلچسب جمع کرده بودند.
در کلینیک چه اتفاقی افتاد؟
حوالی ساعت 10 بامداد سه شنبه ، آتش سوزی در كلینیكی در نزدیكی میدان قدس رخ داد و به دنبال آن انفجارهای هولناك انجام شد. در حالی که گزارش های اولیه حاکی از آن است که در این حادثه کسی کشته نشده است ، آتش نشانان با ورود به طبقه پنجم میزان واقعی فاجعه را روشن کردند.
یکی از آتش نشانان به خبرنگار ما گفت که انفجارها در طبقه پایین رخ داده است. از آنجا که سطح پایین برای شهر اسکن و همچنین دندانپزشکی و سایر خدمات بود ، به ما گفتند که هیچ کس روی زمین نیست و فکر می کردیم کسی در این سانحه کشته نشده باشد. با این حال ، تجربه نشان می دهد که سیگار کشیدن در کلاس های بالاتر شایع تر است.
وقتی تقریبا بعد از یک ساعت آتش خاموش شدیم ، برای رنگ آمیزی به کپسول های اکسیژن رفتیم و وقتی به طبقه پنجم رسیدیم ، متوجه شدیم که چه اتفاقی افتاده است. اگرچه صدای اضطراری را شنیدیم ، اما دریافتیم که بیشتر افراد جان خود را در طبقه پنجم از دست داده اند. بلافاصله با اوضاع تماس گرفتیم و گزارش دادیم و درخواست کمک کردیم. بیشتر افراد به دام افتاده در این کلاس جان خود را از دست دادند. دلیل این امر این بود که گرما و دود از طبقه پایین به طبقه فوقانی بالا می رود و باعث خفگی و در برخی موارد سوختگی جزئی می شود. بسیاری از کشته شدگان در شرایطی قرار داشتند که نشان می داد آنها می توانند به یکدیگر کمک کنند ، اما دود آنها را نجات نداد.
آتش نشانان گفتند كه تمام نشت موجود در اتاق عمل و بيمارستان نشان داد كه بسياري از قربانيان به دنبال مسير فرار بوده و احتمالاً به دنبال كپسول هاي اكسيژن هستند. زمین لرزه همچنین منطقه را لرزاند.
وی در مورد تفاوت این انفجار و ساختمان پلاسکو گفت: “ساختمان متلاشی شد.” بخشی از آن منفجر شد. در پلاسکو ، برخی از همکاران ما در طبقه همکف گیر کرده و به دلیل دمای زیاد ، سازه کاملاً فرو ریخت. گرما ناشی از اشتعال پذیری زیاد مواد در Plascon بوده است ، اما در این ساختمان از یک طرف ساختار بسیار كوچكتر از Plascon و از طرف دیگر تخریب عمدتا به دلیل انفجار بوده و خوشبختانه كل ساختمان فرو ریخت. در صورت فروپاشی ساختمان ، تعداد تلفات بسیار بیشتر خواهد شد و حتی عابران پیاده نیز می توانند به طور جدی زخمی شوند.
لحظه مرگ را تجربه کردیم
یکی از مجروحان گفت: “همسرم به کلینیک رفته و آنها باید تحت عمل جراحی قرار بگیرند.” ما برای جراحی آماده شدیم که صدای بلند صدای ناگهانی شنیده شد. در یک لحظه ، دود همه جا افتاد. در ابتدا ما فکر کردیم که این یک بمب است ، ما خودمان را به حمام بردیم تا از پنجره بیرون برویم. بعد دیدم که این امکان پذیر نیست زیرا در طبقه پنجم قرار دارد. انفجار دوم پنجره ها را خرد کرد. همه ابزار خرد شد ، درها بسته شد و بوی دود و جیغ در همه جا شنیده می شد. آینه و توالت پاره شد و روی ما افتاد.
بسیاری در حمام گیر کردند. می کوبیم ، فریاد می زنیم و کمک می خواهیم. صدای پزشکان و پرستاران “یحیی یاهین” را شنیدیم. ما فریاد زدیم و کمک خواستیم ، اما کسی جواب نداد. بعد از چند دقیقه صدا متوقف شد ، ما فقط جیغ کشیدیم و درخواست کمک کردیم. دو ساعت بعد ، تعدادی آتش نشان آمدند و ما را بیرون بردند. تمام صورتم خونین بود ، ما نمی توانیم آن را در هر جایی ببینیم. من به شوهرم رفتم و آنها گفتند که آنها تا زمانی که او را در بیمارستان ندیدم ، آنها نمی دانند. وی همچنین مجروح شد.
یک تردمیل ، برخی از بازماندگان
این فروشنده جوان که کالاهای خود را از نزدیک در کلینیک فروخته بود ، به محض دیدن انفجار و آتش سوزی به قربانیان نزدیک شد. این جوان در یک فایل ویدئویی که در صدا آزادی منتشر شده است ، گفت: “وقتی شنیدم یک انفجار چیزهایی را می فروختم. انفجار دوم ترسناک بود. همین که سرم را به سمت کلینیک چرخاندم ، دیدم تعداد بیشتری زن در حال فریاد زدن و درخواست کمک هستند. هیچ کس به آنها کمک نکرد. تصمیم گرفتم به خودم کمک کنم. بطری را روی زمین شکستم و به طبقه بالا رفتم ، سپس آنها را به سمت من گرفتم تا آمبولانس ها بیایند. کودک با آنها بود و ما کودک را نجات دادیم. بعد که بالا رفتم پایین آمدم.
شهروند دیگری که در همسایگی کلینیک زندگی می کند گفت: “وقتی این اتفاق افتاد ، پشت سر او بودم.” تهویه هوا را ثابت کردم. ناگهان صدای مهیب شنیدم ، چراغ چشمک زن که از مطب بیرون می آید. ربع بلندتر ، رعد و برق با صدای بلند شنیده می شود. او همیشه صدای جیغ ها را می شنید. شدت انفجار دوم به حدی بود که پنجره های خانه من نیز شکسته شد. من بلافاصله به خیابان رفتم و دیدم درختان کنار کلینیک آتش گرفته ، کاملاً سوخته و به زغال سنگ تبدیل شده اند.
پیام تمام شد