پایان محمدرضاشاه – رویداد برتر
برای دولت در انتهای خط ، نه لبخند و دلداری جعفر شریف امامی استفاده شد و نه نجات دولت نظامی و ریاضت اقتصادی غلامرضا ازهاری. شاپور بختیار ، که در پایان پرونده دولت را به دست گرفت ، در حال حاضر باخته است. مسئله مخالفت ، خود محمدرضا شاه و اصل حکومت او بود ، با تغییر نخست وزیر و تغییر دولت اطمینان آنها حاصل نشد.
به گزارش رویداد برتر ، این روزنامه اعتماد وی نوشت ، “صادقانه بگویم ، به این سوال که سقوط سلسله پهلوی چه زمانی اجتناب ناپذیر بود ، هیچ پاسخ مشخصی وجود ندارد ، و به گفته یرواند آبراهامیان ،” هر وقایع نگاری می تواند بحث برانگیز باشد و منجر به مخالفت شود. “هیچ جنگی وجود نداشت در ایران طی این سالها ، هیچ قحطی گسترده ای ، حتی شورش دهقانان یا کارگران ، به این معنی که “مامای انقلاب” وجود نداشته است. منظور او از پول نفت ، یک ارتش بزرگ و یک سازمان قدرتمند بود. ساواک و هیچ مخالفتی نمی توانست با او رقابت کند.
به گفته اکثر افراد خارجی ، آنچه از خارج اتفاق افتاد این بود که آنچه در ایران اتفاق افتاد این بود که رژیم شاه با چالش های داخلی قابل توجهی روبرو نبود و بقای جدی آن را تهدید نمی کرد. مخصوصاً به این دلیل که آنها می دانستند این دولت به مخالفان خود رحم نمی کند و برای دفاع از خود خط قرمز ندارد. توسعه چنین سرکوبی محدود به ساواک نبود و همانطور که گزارش عفو بین الملل در سال 1974 نشان داد ، دادگاه های ایران در آن زمان فاسد بودند و سیاست سرکوب ، بی احترامی به ابتدایی ترین حقوق بشر مانند وکیل و “شکنجه” را دنبال می کردند. “محکومیت های مختلف” مجاز بود. البته ، از اواسط سال 1977 ، شاه به کمیسیون حقوق بین الملل گفت که خود را از فشار نجات دهد. از این پس ، ساواک دست های خود را در شکنجه و گرفتن اعترافات اجباری قطع می کند ، و متهم حق انتخاب وکیل ؛ “وکیلی که در امان باشد ، از آزار و اذیت و آزار دولت برخوردار خواهد بود.”
این عقب نشینی ، که اولین گام در اقدامات ظاهراً اصلاحی شاه برای ایجاد فضای باز سیاسی بود ، از مخالفت آن کم نکرد و یا آن را از بحران مشروعیتی که در آن بود بیرون کشید.
زیرا هیچ کس به این “تغییر” اعتقاد نداشت و به وعده های داده شده از بالا اعتماد نمی کرد (پس اکثر مخالفان با مهدی بازرگان عقیده داشتند که گفت: تغییر؟ “) خصوصاً خود شاه – با لجبازی عجیب و غریب از دیکتاتورها – تا زمانی که در ایران بود ، او از تقسیم قدرت و پذیرفتن حق دیگران برای شرکت در دولت امتناع ورزید ، و از دادن سهام واقعی به مخالفان خود امتناع ورزید.
از تابستان سال 1977 که جمشید آموزگار جانشین امیر عباس هویدا شد ، تا زمستان 1357 چهار دولت یکی پس از دیگری با سیاست ها و شعارهای مختلف به قدرت رسیدند اما هیچ یک مخالف بحران نبودند و داستان تغییر نکرد. نتیجه نهایی برای دولت در انتهای خط ، نه لبخند و دلداری جعفر شریف امامی استفاده شد و نه نجات دولت نظامی و ریاضت اقتصادی غلامرضا ازهاری. شاپور بختیار ، که در پایان پرونده دولت را به دست گرفت ، در حال حاضر باخته است. “مسئله مخالفت خود محمدرضا شاه بود و اصل حکومت او بود ، آنها با تغییر نخست وزیر و تغییر دولت اطمینان پیدا نکردند.”
پیام تمام شد