ماجرای اعتصاب اخیر کارگران چیست؟
اگر این روزها در شبکه های اجتماعی و سایت های خبری مرور کرده اید ، احتمالاً با تعدادی عکس و فیلم از اعتراضات و اعتصابات کارگران نفت و گاز در کشور روبرو شده اید.
به گزارش رویداد برتر ، روزنامه “فرهیختگان” نوشت: “این کارگران که اکثریت قریب به اتفاق آنها قراردادی و موقت هستند ، از روز دوشنبه 30 خرداد تظاهرات صنفی و معیشتی خود را در برخی از پالایشگاه ها پراکنده کردند.” این اعتراضات در اولین سه شنبه ماه جولای گسترش یافت و چندین مرکز نفت ، پالایشگاه و پتروشیمی در کشور را در بر گرفت و تا روز قبل (26 ژوئیه) ادامه داشت.
پیکان این اعتراضات وضعیت کارآفرینان و کارگران شاغل در قراردادشان را هدف قرار داد. این کارگران و مهندسین ماهر ، توانمند و متعهد که سنگینی صنعت نفت ایران را نیز به دوش می کشند ، می گویند مدت هاست با ورود کارآفرینان امنیت شغلی ندارند و آنها را از قرارداد کار دائمی منع می کنند و به شدت دستمزد را تبعیض می کنند.
مطالعات نشان می دهد که در مارس 1999 ، حقوق پرداختی به یک کارمند رسمی در صنعت نفت ، که سابقه حدود 15 سال داشت ، حدود 15 میلیون گوجه فرنگی بود ، در حالی که در شرایط مشابه ، کارمند قراردادی صنعت دارای حقوق و سوابق یکسان است اولین نمونه حدود 5 میلیون و 500 هزار گوجه فرنگی است.
از سخنان کارگران معترض می توان چندین نکته اساسی را بیان کرد. نخست ، عدم منظم بودن افزایش دستمزد سالانه که با تصویب تبصره 12 ماده 1 (الف) قانون بودجه سراسری در مجلس شورای اسلامی در سال جدید دامن زده شد. دوم ، امنیت شغلی وجود نداشت و سوم ، تعداد تعطیلات و روزهای کاری در مقایسه با کارمندان رسمی.
ریشه عدم امنیت شغلی و تبعیض مزدی در کجاست؟
در صنعت نفت ، ما با سه نوع قرارداد روبرو هستیم ، به عبارت دیگر ، سه نوع کارگر ، که نوع اول آنها به وضوح “کارمندان رسمی” این وزارتخانه است ، که در سایر نهادها و وزارتخانه ها نیز حضور دارند. قراردادهای این نوع کارمندان دائمی است ، از یک سو دارای امنیت شغلی بالایی هستند ، از طرف دیگر مزایای بسیار و به موقع دریافت می کنند و ثالثاً هر ساله شاهد افزایش قابل توجه حقوق براساس مصوبات دولت هستند.
نوع دوم کارمندان “کارمند قراردادی” است که صنعت نفت مستقیماً با او قرارداد می بندد. به طور خاص ، در صنعت نفت ، کارگران پیمانی به دو دسته طبقه بندی می شوند: “کارگران با مدت معین” و “کارگران موقت” ، که نوع اول آنها دارای مدت قرارداد بیش از یک سال و نوع دوم حدود یک سال است. روی کاغذ ، این کارمندان به عنوان کارگران مستقیم صنعت نفت در نظر گرفته می شوند و فیش حقوقی آنها مستقیماً از طرف وزارت صادر می شود. حقوق این کارمندان در مقایسه با حقوق رسمی بسیار کم است که در قسمت اول توضیح دادیم.
با این حال ، گروه سوم کارگران شاغل در صنعت نفت ، با بیشترین صندلی ها و اعتراضات ، “کارمندان پیمانی” این وزارتخانه هستند که وزارتخانه آنها به هر دلیلی قرارداد آنها را مستقیماً دنبال نکرد و استخدام را ترک کردند و حقوق و مزایای خود را به کارآفرینان ارائه دادند : این حق آنها باید از مذاکره و قرارداد با وزارت نفت لذت ببرند. در واقع ، وزارت نفت نمی خواهد امنیت شغلی بسیاری از کارگران را تأمین کند ، اما در عین حال می خواهد پس انداز کمتری انجام دهد. به همین دلیل ، این شرکت با شرکت هایی به نام “شرکت های پیمانکاری” قرارداد می بندد ، به عنوان مثال ، شرکت قرارداد A در سال 1400 برای حمل و تحویل 100 کارگر و مهندس به ساختمانهای نفتی استفاده می شود. این گروه از کارگران و کارمندان صنعت نفت که البته تعداد آنها نیز کم نیست ، در تأسیسات متعلق به شرکت نفت کار می کنند اما روی کاغذ هیچ ارتباطی با شرکت نفت ندارند و در واقع مربوط به همان پیمانکار هستند. قراردادها ، حقوق ، پرداخت بیمه ، امور اداری و غیره این گروه از کارکنان تحت پوشش قرار می گیرد. این مسئولیت کلیه شرکتهای پیمانکاری غیر دولتی است که با اداره نفت قرارداد منعقد کرده اند.
وزارت نفت تأیید می کند که چنین دور باطلی را برای استخدام در پیش گرفته است ، به عنوان مثال ، کار تمیز کردن ساختمان شرکت نفت A در تهران نیازی به استخدام پرسنل ثابت ندارد ، بنابراین قرارداد موقت با پیمانکاران. پیمانکاران نفت معمولاً یک قرارداد ماهیانه دارند و حقوق آنها در بهترین حالت برابر با قانون کار است (امسال حدود 3 میلیون و 900 هزار گوجه فرنگی) و چند میلیون نفر با سایر کارمندان وزارتخانه فاصله دارد. در همین حال ، شرکت های واسطه ای یا همان شرکت های پیمانکاری بیشترین سود را می برند زیرا به عنوان مثال ، وزارت نفت قراردادی را با شرکت A امضا می کند تا افراد را برای تمیز کردن ساختمانهای مربوط به نفت تهران استخدام کند و 100 میلیون گوجه فرنگی را به این حساب پرداخت کند و انتقال دهد. این مبلغ به حساب آنها است. در انتها اما شرکت پیمانکاری با کسر سود کلان خود از این مبلغ سعی در جذب 100 کارگر به عنوان مثال برای یک دوره یک ساله دارد و کل حقوق و مزایای آنها کمتر از 70 است. میلیون تومان
این روند نه تنها در وزارت نفت و صنعت بزرگ آن ، بلکه در بسیاری از نهادهای دولتی و عمومی کشور نیز دیده می شود. به نظر نمی رسد آثار اصلی قراردادهای موقت و کاهش ناگهانی امنیت شغلی در ایران چالش های اقتصادی بلکه مسائل دیگر باشد.
ایجاد شغل را کنار بگذارید ، امنیت شغلی را افزایش دهید
مدتی پیش ، قبل از انتخابات ، تقریباً همه نامزدها بر مسئله ایجاد شغل تأکید داشتند و همه آنها از نظر و برنامه های خود هدف ایجاد شغل را به تعداد زیاد ارائه کردند ، اما در همان روزها ، خبرهایی از امنیت شغلی جدی
امنیت شغلی در ایران یکی از مهمترین و جدی ترین موضوعات است که در سالهای اخیر حتی در بین کارمندان دولت و بازاریابان باتجربه به میزان قابل توجهی کاهش یافته است و ایرانیان از از دست دادن شغل ترس دارند. یک عامل در این وضعیت آشفته اقتصادی سالهای اخیر است. براساس مرکز آمار ، در حال حاضر حدود 24 میلیون کارمند در بازار کار ایران مشغول به کار هستند. برخی از این کارمندان دارای شغل ایمن و به اصطلاح کارمندان دولت یا زیرمجموعه های آنها هستند که تعداد آنها نمی تواند بیش از 5 میلیون نفر باشد. این افراد معمولاً در سمتهای دولتی ، شهرداریها یا م governmentسسات دولتی و عمومی کار می کنند. اما نکته اصلی این است که بیشتر کارمندان در بخش خصوصی هستند و امنیت شغلی برای آنها ندارند. در حقیقت ، طی 20 سال گذشته ، افزایش تعداد متقاضیان کار و کمبود نیروی کار بازار کار را به شدت آشفته کرده است ، که این امر جوانان را به پذیرش هر شغل و کارفرمایی سوق داده است و تعداد کمتری از کارمندان به طور دائم و رسمی استخدام می شوند. جایی
13 میلیون نفر زیر 10 سال با امنیت شغلی
بازار قراردادهای موقت و حتی قراردادهای سفید مدت هاست داغ است و در این شرایط جوانان مجبور می شوند در شرایط کارفرما کار کنند و حتی بدون قرارداد کار خود کار کنند. طبق آمار وزارت تعاون ، کار و امور اجتماعی ، مدت اشتغال حدود 2 میلیون و 253 هزار کارمند در کشور کمتر از یک سال است که می توان از آن به عنوان قراردادهای ماهانه تعبیر کرد. نسبت کارگران در کشور با چنین قرارداد ماهیانه 9.5 درصد از کل کارمندان کشور است. وزارت کار همچنین اعلام کرد که حدود 3.3 میلیون کارمند در کشور ، که 14 درصد از کل کارکنان کشور را تشکیل می دهند ، بین یک تا سه سال امنیت شغلی دارند ، و پس از آنها کارکنان با 3 تا 3 سال امنیت شغلی ، 6 سال ، حدود 4 میلیون نفر تخمین زده می شود 200000 نفر. در مجموع ، تعداد کارگران با امنیت شغلی کمتر از 10 سال حدود 13 میلیون نفر است که بیش از 54 درصد از کل نیروی کار را شامل می شود.
اکنون این مسئله برای کارگران مسئله بسیار جدی تری است و کارشناسان کار می گویند بیش از 90٪ کارگران فاقد امنیت کارگر هستند. این 90٪ به این معنی است که حدود 13 میلیون نفر در ایران از امنیت شغلی برخوردار نیستند ، که این می تواند آسیب جدی به ساختار اجتماعی و سیاسی کشور وارد کند. این بدان معناست که این 13 میلیون نفر در آستانه ناتوانی در کار ، بی علاقگی ، ضعف و فروپاشی بنیان های ذهنی قرار دارند. با این توضیحات می توان اعتراضات کارگران صنعت نفت را بهتر درک کرد.
اکبری ، فعال کارگری: قراردادهای کار باید منتشر و ثبت شود
به گفته فعالان کارگری ، جریان کار و کارگر ، اگر می خواهد در مسیر درست حرکت کند ، باید دارای یک م componentلفه باشد و نیازهای اصلی باید حول این محور ساخته شود ؛ یکی بحث امنیت شغلی ، دیگری معیشت و سوم سازمان. این سه چهارم یکدیگر را تحت تأثیر قرار داده و تحت تأثیر قرار می دهند و اجرای هر سه با هم و در حد مطلوب می تواند رضایت نسبی کارکنان را از وضعیت موجود ایجاد کند. در مورد دو جنبه اول ، یعنی امنیت شغلی و مسئله معیشت ، مطالب زیادی گفته شده است و ادعاها و ادعاها انواع مختلفی دارد. در مورد صفحه سوم ، مسئله تشکل و نقش اتحادیه ها ، تشکل ها و اتحادیه ها در تأمین نیازهای کارگران ، اما داستان اندکی متفاوت است و میزان م componentsلفه های دیگر ، این صفحه به حساب نمی آید.
بسیاری از فعالان کارگری معتقدند که کمبود یا ضعف شخص ثالث منجر به فروپاشی دو عنصر اول یعنی امنیت شغلی و معیشت شده است. بنابراین ، در توصیف ، تحلیل و توضیح وضعیت و اهمیت اتحادیه های کارگری و عدم امنیت شغلی و ارتباط آن با اعتراضات اخیر ، با یکی از فعالان کارگری بحث و گفتگو کردیم.
به گفته حسین اکبری ، فعال کارگری ، “اندازه گیری ایمنی شغلی با آمار ، همه واقعیت را بیان نمی کند ؛ از آنجا که کارفرمایان قرارداد کار را منتشر و ثبت نمی کنند. وزارت کار سالهاست که در حال برنامه ریزی سامانه ای برای ثبت قرارداد در آنجا است ، اما هیچ کس متعلق به آن نیست. قراردادها باید در سه نسخه تنظیم می شد ، یکی برای کارفرما ، دیگری برای کارمندان و دیگری برای وزارت کار ، که این اتفاق نیفتاد ، این اتفاق پس از آنکه کارفرمایان سیستمی برای ارسال آنلاین قرارداد ارسال کردند ، دوباره تکرار نشد. “دولت هرگز آماری را ارائه نداده است كه كارفرما براساس این طرح و مطابق با مقررات چند قرارداد ارائه داده است ، بنابراین می توان گفت كه همه كارگران در محل كار ایمن نیستند.”
اکبری گفت: “کارفرمایان فقط برای کاهش هزینه ها این کار را نمی کنند.” واضح است که اگر قرار است قراردادها به طور رسمی ثبت شود ، کارفرما مجبور است حقوق و مزایایی را در قالب وزارت کار پرداخت کند که به وضوح برای آنها زیان آور نیست و آنها از ثبت قرارداد فرار می کنند. تمام مشکلات کار از این واقعیت ناشی می شود که هیچ واسطه ای بین کارمند و کارفرما وجود ندارد. در این حالت ، کارفرما ممکن است از هرگونه توسل یا سوourse استفاده برای حل این مشکل استفاده کند ، یا باید با جدیت و سرعت بیشتری کار کند ، یا به اتحادیه های رسمی اجازه دهد. “کارمندان را وارد کنید.”
اکبری می گوید که در بسیاری از موارد ، کارفرمایان اگرچه بیمه کارمندان خود را پرداخت می کنند ، اما مقادیر کمتری از وزارت کار را به آنها پرداخت می کنند و به آنها کمک می کنند تا از قانون فرار کنند: “اول ، فساد ، و دوم ، نحوه برخورد کارفرما با آن کارمند وان. “در واقع با کارمند بدون جرأت شکایت یا اعتراض به هیچ وجه رفتار می شود.” در مورد اعتراضات اخیر نفتی ، حسین اکبری گفت: “عمده مشکلات شرکت های پیمانکاری است که به کارمندان خود حقوق نمی دهند و وارد نمی شوند. به قراردادها “اعتصاب کنندگان در ابتدا به دنبال دستمزد لغو شده خود هستند که در برخی موارد نسبت به سال گذشته حقوق آنها را کاهش داده است.”
پیام تمام شد