ایرانیان

خبرهای کلی

مرگ کرونایی ایرانیان و جبران ورشکستگی!

گاهی ملایم بودم ، گاهی تیز ، گاهی فریاد می زدم ، و گاهی می خواستم از تدبیر استفاده کنم ، اما هرچه بود گفتم و نوشتم. نوشتم که شروع طراحی بد است ، نوشتم که ساختار ناقص است ، نوشتم چه باید بکنم ، حتی یک شکل “مار” کشیدم ، گفتم چه کسی می تواند از عهده این فاجعه برآید و چه کسی این کار را نکرد ، من رسم کردم ساختار را تعیین کردم و من وظیفه را تعیین کردم ، گفتم ، چه کسی می خواهد تاج پایان نیابد؟من به آنها گفتم که خیابانها و محله ها را با سموم سرطان زا و طبیعت را از بین نبرید و بعد ما باید منتظر موشهای جلاد دیگری باشیم. من گفتم برای این سم زداها پول خرج نکنید ، من با صلیب روی صندلی ها نوشتم تا مردم را مسخره کنم هزینه نکنید و هزینه نکنید ، من نوشتم که محله باید مرکز عمل باشد ، که سپس تصویب شد من با مدیریت ، اما نه آنچه که آنها انجام می دهند ، نوشتم که خدا می خواهد شهرهای بزرگ متولی امور خود باشند ، من ساختار لازم را دادم ، تقسیم وظایف ، پروژه های مسخره و جدول …