سفر به افغانستان تحت حکومت طالبان؛ کشوری که دیگر تیتر رسانههای غربی نیست!
«ژان فرانسوا کوتن»، سفیر سابق اتحادیه اروپا در افغاستان در طی مقالهای که در سایت تحلیلی نشنال اینترست منتشر شد نوشت: در فصل برداشت گندم ما به افغانستان رفتیم. زن، مرد و نوجوان همه در زمینهای کشاورزی کار میکردند. شگفت آور بود که تکنیکهای کشاورزی در طول بیست سال گذشته در افغانستان تغییر نکرده بود. کشاورزان هنوز از داس برای بریدن خوشههای گندم استفاده میکنند و با دست آنها را جمع میکنند. تنها ابزار مکانیزه، ماشینهای خرمن کوب هستند که دانهها را جمع آوری میکنند.
در ۱۵ آگوست ۲۰۲۴، امارت اسلامی افغانستان سومین سالگرد تسخیر کابل، پایان دادن به سالها درگیری و شکست بیست سال مداخله غرب و ملت سازی ناکام را جشن گرفت. هدف ما در سومین سالگرد حکومت امارت اسلامی افغانستان، گزارش برداشت هایمان از کشوری است که آن را واقعا دوست داریم تا افغانستان در سطح بین المللی فراموش نشود. علیرغم اهمیتی که افغانستان در دهههای ۲۰۰۰ و ۲۰۱۰ داشت، این کشور دیگر به ندرت در صفحه اول رسانههای غربی قرار میگیرد. در نتیجه زندگی افغانها به ویژه زنان، روز به روز دشوارتر میشود. هدف ما توصیف برخی از جنبههای زندگی روزمره در افغانستان است که عمدتاً در مطبوعات غربی ذکر نشده است.
در طی سفر ما به افغانستان با توجه به محدودیتهایی که بسیاری از افغانها و بهویژه زنان افغان با آن روبرو هستند، احساس ما این بود که به یک کشور آرام سفر کردهایم. از نظر امنیت فیزیکی به جز دو استان در شرق کشور که در آنها پاسگاههای متعددی وجود داشت، رفت و آمد آسان بود. ما به عنوان خارجیها بیشتر از افغانها تحت بازرسیهای امنیتی قرار میگرفتیم؛ بنابراین ما متوجه شدیم که در سه سال گذشته، حضور غربیها در این کشور بسیار کم رنگ شده است. باید گفت امدادگران بین المللی و معدود دیپلماتهای حاضر در کشور تابع قوانین سخت گیرانهای هستند که آنها را از واقعیت افغانستان دور نگه میدارد.
علاوه بر کنجکاوی، مقامات برای اطمینان از امنیت و نظارت بر فعالیتهای ما، حرکات ما را زیر نظر داشتند. در واقع از آنجایی که ما دیگر عضو یک سازمان غیردولتی نبودیم و به طور رسمی با هیچ دولت یا تجارتی مرتبط نبودیم، حضورمان باعث میشد ابروی اعضای سرویسهای امنیتی افغانستان بالا رود.
با آگاهی از اینکه سطح فقر در افغانستان بسیار بالاست، ما نشانههای آشکار آن را شاهد بودیم – به ویژه در روستاهای حومه شهر کودکانی که به طرز آشکاری دچار سوءتغذیه شده بودند، دیده میشدند و بسیاری از خانهها تخریب شده بودند. در حکومت گذشته، علیرغم کمکهای گسترده بین المللی، درصد جمعیت زیر خط فقر ۵۵ درصد بود. درگیری میان نیروهای مسلح جمهوری اسلامی افغانستان و طالبان، تطبیق مؤثر بسیاری از پروژههای مبارزه با فقر را به ویژه در مناطق روستایی تضعیف کرد.
امروزه با وجود کاهش واقعی و ملموس فساد، فقر بدتر شده است. تخمین زده میشود که ۸۵ درصد جمعیت با کمتر از یک دلار در روز زندگی میکنند، عمدتاً به دلیل موانعی که برخی از اعضای جامعه بین المللی بر سر راه اقتصاد افغانستان قرار داده اند و محدودیتهای عملی در تراکنشهای بانکی به و از افغانستان و تصمیمهای اتخاذ شده توسط رژیم فعلی – محدودیتهای اعمال شده بر کار زنان و کنترلهای متعدد دیگر که توسط یک بوروکراسی بیسابقه اعمال میشود.
در فصل برداشت گندم ما به افغانستان رفتیم. زن، مرد و نوجوان همه در زمینهای کشاورزی بودند. تعجب آور بود که تکنیکهای کشاورزی در طول بیست سال در افغانستان تغییر نکرده است. کشاورزان هنوز از داس برای بریدن خوشههای گندم استفاده میکنند و با دست آنها را جمع میکنند. تنها ابزار مکانیزه، ماشینهای خرمن کوب هستند که دانهها را جمع آوری میکنند.
این موضوع ارزش کمکهای بین المللی به زراعت افغانستان را در دو دهه گذشته زیر سوال میبرد. یکی از کمکها بدون شک توسعه مناطق کشاورزی جدید در مناطق بیابانی قبلی بوده است. این اتفاق افتاده و ادامه دارد، به لطف استفاده از پنلهای خورشیدی همراه با پمپ روی چاهها که آب را با هزینه کم برای آبیاری محصولات استخراج میکنند. در صورت عدم وجود مقررات، برداشت آزادانه از آبهای زیرزمینی سال به سال باعث کاهش سطح آب میشود.
در افغانستان پروژههای آب در ابعاد وسیعتر و بزرگتر هستند. امارت اسلامی تصمیم دارد کانال قوش تپه، پروژهای که برنامههای آن به کمکهای توسعهای آمریکا در دهه ۱۹۷۰ در زمان سلطنت شاه ظاهر بازمی گردد را به پروژه شاخص خود تبدیل کند. هدف از این پروژه احداث کانالی به طول ۲۸۵ کیلومتر است که ۵۵۰ هزار هکتار را آبیاری میکند.
هنگام سفر به افغانستان، یکی از معروفترین مکانهای کوهستانی که توجه ما را به خود جلب کرد، تونل سالنگ است. این تونل که در سال ۱۹۶۴ توسط اتحاد جماهیر شوروی ساخته شد، از کوههای هندوکش در ارتفاع ۳۴۰۰ متری عبور میکند و بخشهای شمالی و جنوبی کشور را به هم متصل میکند. علیرغم اهمیت آشکار این تونل، متوجه شدیم این مسیر حیاتی در طی بیست سال گذشته بازسازی نشده است. به همین علت در دو طرف تونل کامیونها، اتوبوسها، تاکسیها و ماشینهای شخصی مجبورند ساعتها در مسیر فرعی حرکت کنند. در یکی از بازدیدهایمان، مسئولان تردد کامیونها را ممنوع کرده بودند، زیرا بارندگی شدید روزهای گذشته مسیر را به باتلاق تبدیل کرده بود.
سطح پایین مکانیزاسیون در بخش کشاورزی به طرز متناقضی یک مزیت برای افغانستان امروزی است، زیرا اقتصاد را قادر میسازد تعداد زیادی از جوانان را جذب کند. باید گفت افراد زیر بیست و پنج سال ۶۳ درصد از جمعیت افغانستان را تشکیل میدهند. نسل جوان متشکل از تعداد زیادی از بچههای مدرسهای است که در کنار جادهها دیده میشوند و همگی کوله پشتی یونیسف را حمل میکنند.
وقتی با آنها روبرو شدیم، دو موضوع به ذهنمان خطور کرد. اولاً، تعداد مدارس در افغانستان کافی نیست. دانش آموزانی را دیدیم که کیلومترها پیاده روی میکردند تا به نزدیکترین مدرسه برسند. ثانیاً، به نظر میرسد تعداد دختران مدرسهای به اندازه تعداد پسران مدرسهای باشد. این امر لفاظی محافظه کارانهای که بر اساس آن خانوادهها خواهان تحصیل دختران خود نیستند را تضعیف میکند.
ما در جریان صحبت خود با طالبان در ولایات با طیف وسیعی از نگرشها مواجه شدیم. اولین واکنش آنها حیرت انگیز بود، زیرا در حال حاضر افراد خارجی کمتری در افغانستان حضور دارد؛ بنابراین سردی برخی از مسئولین را احساس کردیم. از بسیاری جهات این سردی قابل درک است، زیرا ما نماینده غرب هستیم و افغانها در جنگی که در آن دوستان و اعضای خانواده خود را از دست داده بودند، سالها میجنگیدند. کنجکاوی زیادی نیز وجود داشت با سؤالاتی در مورد کشور مبدأ ما، دلایل حضور ما در افغانستان و گاهی در مورد مذهب ما – موضوعی نزدیک به قلب بسیاری از افغانها که بی خدایی برای آنها غیرقابل تصور است.
در مورد روابط بین غیرنظامیان افغان و طالبان باید بگوییم این روابط از نوعی پذیرش تا جهل ساختگی یا عمدی متغیر است. مصممترین مخالفان در شرایط کنونی و نظارت همه جانبه قابل شناسایی نیستند. در ۳۰ ژوئن و ۱ جولای، نمایندگان جامعه جهانی و امارت اسلامی افغانستان سرانجام دور یک میز در دوحه تحت حمایت سازمان ملل متحد گردهم آمدند.
دیپلماتهای حاضر همچنین فرصت یافتند تا با گروه کوچکی از مردان و زنان افغان که اکثریت آنها در افغانستان زندگی و کار میکنند، ملاقات کنند. امیدواریم که این نشست اول با نشستهای مشابهی همراه شود که راه را برای گفتگوی سازنده هموار کند و به درک بهتر واقعیت و آرزوهای امروز افغانستان منجر شود.
همچنین امیدواریم که این روند به سرعت به وضعیتی منتهی شود که به همه افغانها فضای سیاسی و منابع مورد نیاز برای ساختن آینده مشترک خود در کنار هم به شیوهای مسالمت آمیز را بدهد.