چرا شهید بروجردی با مشکلات کردستان برخورد فرهنگی داشت؟

چرا شهید بروجردی با مشکلات کردستان برخورد فرهنگی داشت؟

در کرمانشاه، سپاه پاسداران از گذشته به دلیل حوزه مسئولیت سازمانی‌اش، کانون بحران را به‌دقت زیر نظر داشت و سریع‌تر از مراکز دیگر، وقایع سنندج را دنبال می‌کرد. با این تفاوت که در رأس آن‌ها محمد بروجردی، دقایق لحظه‌ها را به سمع و نظر رئیس و برخی روحانیون عضو شورای انقلاب می‌رساند و از آن‌ها کسب تکلیف می‌کرد و یاری می‌طلبید.

به گزارش رویداد برتر، در ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از توطئه‌های دشمنان داخلی و خارجی انقلاب برای ضربه زدن بر پیکره جمهوری اسلامی و تضعیف ریشه‌های نهال نوپای انقلاب، تجزیه قومی و سرزمینی کشور با توجه به وجود اقوام مختلف در ایران بود؛ حربه‌ای که تا بدین روز نیز دشمنان انقلاب از به کار بستن آن برای تضعیف امنیت ملی ایران ناامید نیستند.

یکی از این اقوام و مناطقی که از ابتدای انقلاب تا بدین روز همواره مورد تحریک دشمنان قرارگرفته، قوم کرد و منطقه کردستان بوده است. مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس مصمم است در چند شماره، روند حدوداً یک‌ماهه گروگان‌گیری شهر سنندج توسط معاندین و منافقین در فروردین و اردیبهشت ۱۳۵۹ و سپس آزادسازی آن را توسط نیروهای وفادار به انقلاب موردبررسی قرار دهد.

بدون شک بررسی تلاش‌ها و اقدامات انجام‌شده برای آزادسازی سنندج، یادآور ایثارگری‌ها و مجاهدت‌هایی است که برای حفظ آب‌وخاک میهن اسلامی‌مان انجام‌شده و سرمشقی برای نسل امروز و نسل‌های آینده ایران در حفظ یکپارچگی و وحدت ملت ایران است:

در یکم اردیبهشت ۱۳۵۹ مهاجمان با روحیه‌ای مضاعف، عزمشان بر تصرف پادگان، باشگاه افسران، فرودگاه و مرکز رادیو تلویزیون سنندج جزم شده بود. با قطع وسایل ارتباطی توسط مهاجمین، تماس‌های پادگان با مرکز، منحصر به استفاده از دستگاه بی‌سیم قدیمی بود. همچنین در روز یکم اردیبهشت، در پی تداوم اجرای شدید آتش علیه افراد محاصره‌شده در باشگاه افسران، ارتش طی اطلاعیه‌ای از ساکنان اطراف خواست خانه‌های خود را تخلیه کنند.

با وجود ادعای گروه‌های مهاجم و خبرگزاری پارس در روز قبل، جنگنده شکاری‌های نیروی هوایی ارتش، نخستین بار؛ صبح روز اول اردیبهشت بر فراز باشگاه و اطراف پادگان به پرواز درآمدند و تنها دیوار صوتی را شکستند. در اطراف فرودگاه نیز کمابیش همین وضعیت حکم‌فرما بود.

شور و شوق پاسداران برای عزیمت به سنندج

پیرو پیگیری‌های یوسف کلاهدوز؛ رئیس ستاد مرکزی سپاه، گردان دوم سپاه تهران به دستور ابوشریف به‌سوی سنندج حرکت کرد. این اوضاع‌واحوال در کتاب «لحظه‌های یک پاسدار» این‌گونه تشریح شده است:

قرار بود فقط ۷۰ نفر سوار شوند، اما بچه‌ها با آن شور و شوق، هرکدام یک‌جوری به‌زور خودشان را داخل هواپیما جای دادند. یک عده‌شان با گریه و التماس، عده‌ای با دادوفریاد و خلاصه هرکدام به نحوی بالا آمدند، تا اینکه ۷۰ نفر شدند ۱۱۰ نفر.

در موقع حرکت، همگی بچه‌ها گریه می‌کردند و درست حال انسان‌هایی را داشتند که به بزرگ‌ترین آرزوها و موفقیت‌های زندگی‌شان رسیده‌اند. به‌محض رسیدن به مقصد در روزهای اول و دوم اردیبهشت، یک گروهان به فرماندهی احمد اسلیمی در فرودگاه و گروهان دیگری به فرماندهی علی موحد دانش در اطراف آن و نیز کاخ جوانان مستقر شدند.

همزمان با تهران در دیگر استان‌های بزرگ کشور ازجمله اصفهان و کرمانشاه نیز دغدغه‌های برقراری امنیت در مرزهای کردستان و تأمین سنندج پدید آمد. سپاه اصفهان، از گذشته به دلیل اعزام نیروی انسانی به برخی از نقاط کردستان، مسائل و رخدادهای آن را تعقیب می‌کرد و تحرک انقلابی سرگرد توپخانه؛ علی صیاد شیرازی، بیش از حیطه اختیارات و مسئولیت سازمانی‌اش نه‌تنها در ارتش، در سپاه اصفهان نیز چشمگیر بود. وی در آن واحد، دبیر شورای فرماندهی سپاه پاسداران اصفهان نیز بود.

دوشادوش وی در سپاه، پاسدارانی چون سید رحیم صفوی؛ فرمانده عملیات سپاه اصفهان نیز حضور داشتند. صفوی به دستور رئیس ستاد مرکزی سپاه، به تهران فراخوانده شد. کلاهدوز با انتقال مشروح مذاکرات و جمع‌بندی سران نظامی در حضور بنی‌صدر، سپاه اصفهان را که به‌طور غیررسمی در حال آماده‌باش به سر می‌برد، به‌سرعت به سنندج مأمور کرد.

اتحاد بین سپاه و ارتش

در کرمانشاه، سپاه پاسداران از گذشته به دلیل حوزه مسئولیت سازمانی‌اش، کانون بحران را به‌دقت زیر نظر داشت و سریع‌تر از مراکز دیگر، وقایع سنندج را دنبال می‌کرد. با این تفاوت که در رأس آن‌ها محمد بروجردی، دقایق لحظه‌ها را به سمع و نظر رئیس و برخی روحانیون عضو شورای انقلاب می‌رساند و از آن‌ها کسب تکلیف می‌کرد و یاری می‌طلبید.

از این‌رو محمد بروجردی به‌اتفاق خلبان شیرودی و تعدادی از پاسداران به همراه جمعی دیگر ازجمله چهار نفر از دانشجویان دختر که در تصرف لانه جاسوسی حضور داشتند؛ با دو فروند بالگرد شنوک، به سنندج عزیمت کردند. اگر در اصفهان، صفوی و صیاد شیرازی سرگرم فعالیت‌های آماده‌سازی شدند، در اینجا (سنندج) بروجردی و شیرودی نیز که از کرمانشاه همدیگر را یافته بودند، نمایی از وحدت نیروهای انقلابی درون ارتش و سپاه را به نمایش گذاشتند.

ورود بروجردی با رویکرد فرهنگی

بروجردی از همان بدو ورود، چه به لحاظ بافت و چه ترکیب گروه همراه و چه حرکات و سکنات خود، نشان داد که او اگرچه با شمشیر از غلاف خارج‌شده آمده است، بعد فرهنگی را در نوک پیکان حرکت خود دارد. او گفت: فقط باید طوری عمل کرد که این مردم رنج‌کشیده لطمه نبینند. باید کاری کنیم که در قلب و روح آن‌ها جا باز کنیم. ما بدون کمک و همراهی مردم، نمی‌توانیم کاری بکنیم. ما مثل جراحی هستیم که می‌خواهیم غده سرطانی را از بدن مریض برداریم. باید بدن را حفظ کنیم.

به دنبال بالا گرفتن درگیری‌های دو طرف و نیز در پی اطلاعیه‌ها و درخواست‌های متعدد لشکر ۲۸ در روز دوم اردیبهشت، مردم سنندج به پادگان پناهنده شدند و گروه‌گروه و پیاده به‌سوی پادگان آمدند.

عزم ملی برای نجات سنندج

در روزهای یکم تا سوم اردیبهشت، مهاجمان پس از غارت ستون نظامی و شهادت سرهنگ نصرت زاد، پیوسته دست به اقداماتی خون بارتر از پیش زدند و با تنگ‌تر شدن حلقه محاصره باشگاه افسران، پادگان، مرکز رادیوتلویزیون و فرودگاه، افکار عمومی در شهرهای ایران بیش از گذشته جریحه‌دار شد.

تسلیح، سازماندهی و اعزام واحدهای کوچک و متوسط نظامی از اقصی نقاط کشور با سرعت در حال انجام بود. برای نمونه در اصفهان پس از پخش مصاحبه تلویزیونی سید رحیم صفوی در ۳ اردیبهشت ۱۳۵۹ که در آن اظهار کرده بود: ما پاسداران و بسیجیان اصفهان به‌قصد مقابله با ضدانقلاب و آزاد کردن کردستان، عازم آن منطقه هستیم؛ یک عزم عمومی برای پیوستن به مدافعان اتفاق افتاد و چهار هزار نفر از این استان اعلام آمادگی کردند.

اوضاع در کل کشور همین‌طور بود و در این راه، افراد هر شهر از شهر دیگر سبقت گرفتند.

منبع:

نداف، مجید، بیست‌ودو روز نبرد (آزادسازی سنندج)، تهران، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی: مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، دانشگاه امام حسین (ع)، چاپ اول: ۱۳۹۹، صفحات ۱۷۱، ۱۷۲، ۱۷۳، ۱۷۵، ۱۷۶، ۱۷۷، ۱۸۱، ۱۸۲، ۱۸۳، ۱۸۹، ۱۹۰، ۱۹۱

انتهای پیام

دکمه بازگشت به بالا